ایران

Dolphinphoto5d - CC BY-SA 4.0 Edriss bahrampour - CC BY-SA 4.0 Dolphinphoto5d - CC BY-SA 4.0 Mehdi Rafiei - CC BY-SA 4.0 Blondinrikard Fröberg from Göteborg, Sweden - CC BY 2.0 Iman Yari - CC BY-SA 4.0 ninara - CC BY-SA 2.0 Hamidrasooli1364 - CC BY-SA 4.0 Hosein1111 - CC BY-SA 4.0 Erfan Samanfar - CC BY 4.0 Abolfazl Ahmadi - CC BY-SA 4.0 Shahab P. - CC BY-SA 4.0 Jeanne Menj - CC BY 2.0 Fabienkhan - CC BY-SA 2.5 Andrew.Lorenzs - Public domain Soroush.javadian - CC BY-SA 4.0 Dolphinphoto5d - CC BY-SA 4.0 Daryaafzali - CC BY-SA 4.0 Didehjahan Bahram - CC BY-SA 4.0 Dolphinphoto5d - CC BY-SA 4.0 Ali Karimzadeh 1355 - CC BY-SA 4.0 Beluchistan - CC BY-SA 2.0 Örlygur Hnefill - CC BY 2.0 Didehjahan Bahram - CC BY-SA 4.0 Morteza salehi70 - CC BY-SA 4.0 Morteza salehi70 - CC BY-SA 4.0 Dolphinphoto5d - CC BY-SA 4.0 Mahmoud Hashemi from San Jose, CA, USA - CC BY-SA 2.0 Stuart Dennison - CC BY-SA 4.0 Sima Farshid - CC BY-SA 4.0 Dolphinphoto5d - CC BY-SA 4.0 Hamidrezabazargani - CC BY-SA 4.0 ninara - CC BY-SA 2.0 Mahdiz - CC BY-SA 3.0 Aref jm - CC BY-SA 4.0 Beluchistan - CC BY-SA 2.0 Edriss bahrampour - CC BY-SA 4.0 Dolphinphoto5d - CC BY-SA 4.0 Dolphinphoto5d - CC BY-SA 4.0 Morteza salehi70 - CC BY-SA 4.0 DAVID HOLT - CC BY-SA 2.0 Morteza salehi70 - CC BY-SA 4.0 Andrew.Lorenzs - Public domain Farzin Izaddoust dar - CC BY-SA 4.0 Morteza salehi70 - CC BY-SA 4.0 Ara9979 - CC BY-SA 4.0 Basp1 - CC BY-SA 4.0 Delphine74 - CC BY-SA 3.0 Morteza salehi70 - CC BY-SA 4.0 R.shahi24 - CC BY-SA 4.0 Örlygur Hnefill - CC BY 2.0 Dolphinphoto5d - CC BY-SA 4.0 Edriss bahrampour - CC BY-SA 4.0 Örlygur Hnefill - CC BY 2.0 Diego Delso - CC BY-SA 4.0 Basp1 - CC BY-SA 4.0 Dardodel - CC BY-SA 4.0 No images

ﺯﺍ ﻪﻨﯿﻣﺯ ایران

ایران با نام رسمی جمهوری اسلامی ایران، کشوری در غرب آسیا است. این کشور از غرب با ترکیه و عراق، از شمال غربی با ارمنستان و جمهوری آذربایجان، از شمال با دریای خزر و ترکمنستان، از شرق با افغانستان و پاکستان، و از جنوب با دریای عمان و خلیج فارس هم‌مرز است. ایران با دارا بودن پهناوری به مساحت ۱٫۶۴ میلیون کیلومتر مربع، هفدهمین کشور پهناور جهان است، و با جمعیت تخمینی ۸۹٫۴ میلیون نفری، در رتبهٔ هفدهم کشورها با بیشترین جمعیت، قرار می‌گیرد. ایران در تقسیمات کشوری به ۳۱ استان، تقسیم می‌شود. زبان رسمی کشور ایران، فارسی است. پرجمعیت‌ترین شهرهای ایران به‌ترتیب تهران (پایتخت)، مشهد، اصفهان، کرج و شیراز هستند.

سرزمین ایران با ده هزار سال تاریخ و تمدن، میزبان تمدن‌های کهن متعددی چون ایلام در هزارهٔ چهارم پیش از میلاد بوده‌است. در سدهٔ هفتم پ. م، پادشاهی ماد بخش‌های قابل توجهی از فلات ایران را یکپارچه کرد. در سدهٔ ششم پ. م، شاهنشاهی هخامنشی به‌دست کوروش بزرگ، بنیان نهاد...ادامه مطلب

ایران با نام رسمی جمهوری اسلامی ایران، کشوری در غرب آسیا است. این کشور از غرب با ترکیه و عراق، از شمال غربی با ارمنستان و جمهوری آذربایجان، از شمال با دریای خزر و ترکمنستان، از شرق با افغانستان و پاکستان، و از جنوب با دریای عمان و خلیج فارس هم‌مرز است. ایران با دارا بودن پهناوری به مساحت ۱٫۶۴ میلیون کیلومتر مربع، هفدهمین کشور پهناور جهان است، و با جمعیت تخمینی ۸۹٫۴ میلیون نفری، در رتبهٔ هفدهم کشورها با بیشترین جمعیت، قرار می‌گیرد. ایران در تقسیمات کشوری به ۳۱ استان، تقسیم می‌شود. زبان رسمی کشور ایران، فارسی است. پرجمعیت‌ترین شهرهای ایران به‌ترتیب تهران (پایتخت)، مشهد، اصفهان، کرج و شیراز هستند.

سرزمین ایران با ده هزار سال تاریخ و تمدن، میزبان تمدن‌های کهن متعددی چون ایلام در هزارهٔ چهارم پیش از میلاد بوده‌است. در سدهٔ هفتم پ. م، پادشاهی ماد بخش‌های قابل توجهی از فلات ایران را یکپارچه کرد. در سدهٔ ششم پ. م، شاهنشاهی هخامنشی به‌دست کوروش بزرگ، بنیان نهاده شد تا ایران یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های تاریخ را تشکیل دهد. در سدهٔ چهارم پ. م، اسکندر مقدونی این قلمرو را تسخیر کرد و ایران به بخشی از سرزمین‌های هلنی تبدیل شد. پدیداری شاهنشاهی اشکانی در سدهٔ سوم پ. م، بار دیگر این کشور را تحت فرمان یک شاهنشاهی ایرانی قرار داد که در سدهٔ سوم میلادی، شاهنشاهی ساسانی جانشین آن شد. در سدهٔ هفتم م، مسلمانان عرب این شاهنشاهی را فتح کردند که منجر به اسلام آوردن ایرانیان شد. از آن به بعد، ایرانیان مشارکتی اثرگذار در علم و فرهنگ اسلامی داشتند. از سدهٔ نهم، دودمان‌های مسلمان ایرانی‌تبار پدیدار شدند که با ترک‌های سلجوق و مغول‌های ایلخانی ادامه پیدا کرد. در سدهٔ شانزدهم، صفویان حکومت ایران را بار دیگر یکپارچه کرد. نادرشاه در سدهٔ هجدهم فرماندهی قدرتمندترین ارتش آن زمان را بر عهده داشت اما در سدهٔ نوزدهم، جنگ‌هایی با امپراتوری روسیه منجر به جدایی بخش‌های قابل توجهی از مرز ایران شد. دههٔ ۱۲۸۰ شمسی شاهد جنبش مشروطه بود. کوشش‌ها به‌منظور ملی‌سازی صنعت نفت ایران منجر به کودتایی انگلیسی-آمریکایی در ۱۳۳۲ شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی کنونی به‌دست سید روح‌الله خمینی، نخستین رهبر عالی این کشور، بنا نهاده شد.

حکومت ایران نوعی حاکمیت دینی با نظام ریاستی است اما اختیارات اساسی به «رهبر عالی» که یکه‌سالار است، واگذار شده‌است؛ این مقام از زمان مرگ خمینی در سال ۱۳۶۸ تحت اختیار سید علی خامنه‌ای بوده‌است. حکومت ایران اقتدارگراست و انتقادات گسترده‌ای به‌دلیل محدودیت‌های قابل توجه، نقض حقوق بشر و آزادی‌های مدنی به آن وارد شده‌است. این نظام، قطب اسلام شیعه درون خاورمیانه و دشمن اسرائیل شناخته می‌شود. ایران همچنین یکی از بزرگ‌ترین بازیگران امور خاورمیانه به‌شمار می‌رود و نظام جمهوری اسلامی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در اکثر درگیری‌های خاورمیانه دخالت دارد. سیاست خارجهٔ تنش‌زای جمهوری اسلامی در منطقه که مشخصهٔ آن پشتیبانی از گروه‌های شبه‌نظامی خمینی‌گرای متعدد است، به‌شدت محکوم شده‌است.

ایران کشوری با چندگانگی قومی است که از گروه‌های زبانی بسیاری تشکیل شده‌است. بسیاری از ایرانیان به زبان‌های فارسی، ترکی آذربایجانی، کُردی، لری، بلوچی، مازندرانی، گیلکی، تالشی و عربی صحبت می‌کنند اما زبان میانجی در بین این اقوام زبان فارسی است. ایران به عنوان یک سرزمین و یک ملت، پیشینه‌ای کهن دارد و یکی از تاریخی‌ترین کشورهای جهان به‌شمار می‌رود.

قانون اساسی جمهوری اسلامی، اسلام شیعه را دین رسمی این کشور اعلام کرده‌است. ایران جایگاه راهبردی در منطقهٔ خلیج فارس دارد و تنگهٔ هرمز در جنوب آن، مسیری حیاتی برای انتقال نفت خام است. این کشور زیرساخت قابل توجهی در بخش‌های خدماتی، صنعتی و کشاورزی دارد که اقتصاد این کشور را توانمند می‌سازند اما این اقتصاد هنوز بر فروش نفت و گاز متکی است و از فساد مالی رنج می‌برد. منابع طبیعی ایران، قابل توجه هستند و در میان اعضای اوپک، ایران سومین دارندهٔ ذخایر بزرگ اثبات شدهٔ نفت است. میراث فرهنگی این کشور غنی است و میراث جهانی یونسکو در آن از ۲۷ مورد تشکیل می‌شود. ایران از اعضای مؤسس سازمان ملل متحد، سازمان همکاری اقتصادی، سازمان همکاری اسلامی و اوپک است و از قدرت‌های منطقه‌ای شمرده می‌شود.

ﺩﺭﻮﻣ ﺭﺩ ﺮﺘﺸﯿﺑ ایران

ﻪﯿﻟﻭﺍ ﺕﺎﻋﻼﻃﺍ
  • ﻝﻮﭘ ﺪﺣﺍﻭ ریال ایران
  • ﯽﻣﻮﺑ ﻢﺳﺍ ایران
  • ﺱﺎﻤﺗ ﺪﮐ +98
  • ﯽﺘﻧﺮﺘﻨﯾﺍ ﻪﻨﻣﺍﺩ .ir
  • Mains voltage 220V/50Hz
  • Democracy index 2.2
Population, Area & Driving side
  • ﺖﯿﻌﻤﺟ 86758304
  • ﻩﺯﻮﺣ 1648195
  • ﯽﮔﺪﻨﻧﺍﺭ ﺖﻤﺳ right
تاریخچه
  • پیشاتاریخ ادامه مطلب
    پیشاتاریخ  یک غارنگاره در غار دوشه در لرستان، از هزارهٔ هشتم پیش از میلاد

    قدیمی‌ترین آثار باستانی کشف‌شده در ایران، همانند نمونه‌های کاوش شده در کشف‌رود و گنج پر در شمال این کشور، گواهی‌دهندهٔ حضور انسان در ایران از دوران پارینه‌سنگی زیرین هستند.[۱] آثاری از نئاندرتال‌های ایران از پارینه‌سنگی میانی وجود دارد که عمدتاً در منطقهٔ زاگرس، در مکان‌هایی مانند ورواسی و یافته (از فرهنگ موستری)، پیدا شده‌اند.[۲][۳] در پارینه‌سنگی پسین، فرهنگ‌هایی چون برادوستی و زرزی در منطقه جان گرفتند. در این دوران، سکونتگاه‌های زاگرس در فضای باز بوده‌اند و ابعاد آن‌ها، نظامی سلسله‌مراتبی را نشان می‌دهد.[۴]

    دوران نوسنگی و مس‌سنگی در ایران با توجه به سردی، نزدیک به هزار سال طول کشید تا عصر نوسنگی از هلال حاصلخیز به فلات ایران برسد و کشاورزی ممکن شود. سکونتگاه‌های نوسنگی یافت شده در این کشور، در جاهایی با امکان دیم‌کاری قرار دارند.[۵] از هزارهٔ دهم تا هفتم پیش از میلاد، نخستین جوامع کشاورزی، در منطقهٔ زاگرس در غرب ایران، از جمله چغاگلان، چغابنوت و چغامیش به شکوفایی رسیدند.[۶][۷][۸]
    در عصر برنز، مناطق پیرامون دشت‌های فلات ایران از میانهٔ هزارهٔ چهارم پیش از میلاد تا اوایل هزارهٔ سوم پیش از میلاد، دستخوش پیدایش مراکز شهری شد که نتیجهٔ گسترش بازرگانی به‌ویژه در زمینهٔ فلز بود. این فرایند، غالباً شاخه‌ای از پیدایش تمدن در دوران اوروک میانرودان دانسته می‌شود.[۹] در دوران برنز، جمعیت فلات ایران به شکلی قابل توجه افزایش یافت.[۱۰]

    آثاری با قدمت 8000 سال در پیرانشهر در شمال غرب ایران کشف شده است. آثار متنوع از عصر مفرغ، سازه‌های عظیم از عصر آهن و محوطه‌های مختلف مربوط به دوره‌های ساسانی، اشکانی و اسلامی نشان‌دهنده شرایط آب و هوایی مناسب برای تمدن بشر در 8000 سال گذشته در منطقه پیرانشهر است.[۱۱][۱۲][۱۳]

    پدیداری شوش به عنوان یک شهر کهن، که با تاریخ‌گذاری رادیوکربن تعیین شده‌است، به اوایل سال ۴۳۹۵ پیش از میلاد بازمی‌گردد.[۱۴] شمار زیادی سایت‌های پیش از تاریخ در سراسر فلات ایران وجود دارد که به وجود فرهنگ‌های باستانی و سکونت‌گاه‌های شهری در هزاره چهارم پیش از میلاد گواهی می‌دهند.[۱۵][۱۶] در دوران برنز، قلمروی ایران کنونی، جایی برای بالندگی تمدن‌های گوناگون، از جمله ایلام، جیرفت و زاینده‌رود بود. ایلام، برجسته‌ترین این تمدن‌ها، در جنوب غربی کشور در کنار بین‌النهرین توسعه یافت و تا زمان پدیداری امپراتوری‌های ایرانی، وجود خود را ادامه داد. پیدایش نگارش در ایلام با سومر موازی بود و خط میخی ایلامی، از هزارهٔ سوم پیش از میلاد توسعه یافت.[۱۷] از حدود ۳۳۵۰ تا ۲۵۰۰ سال پیش از دوران مشترک نیز، شمال باختری ایران بخشی از تمدن کورا–آراکس بود.[۱۸]

    دوران باستان

    تا هزاره دوم پیش از میلاد، مردم ایرانی باستان از استپ اوراسیا به آنچه هم‌اکنون ایران خوانده می‌شود، وارد شدند و به رقابت با ساکنان بومی این منطقه پرداختند.[۱۹] مهاجرت آریایی‌ها به ایران که به دلایلی همچون افزایش جمعیت و تغییرات اقلیمی رخ داد، بسیار مورد بحث بوده‌است و هنوز زمان دقیقی برای شروع آن مشخص نشده‌است؛ اما در منابعی پایان این مهاجرت، حدوداً در قرن نهم و هشتم پیش از میلاد در نظر گرفته شده‌است. مهم‌ترین اقوام آریایی که ایران را برای زندگی برگزیدند، پارس‌ها و مادها بودند. این دو، دارای فرهنگی نزدیک به هم بودند و زبان آنان با یکدیگر چندان تفاوتی نداشته‌است. مادها در گروه‌هایی جدا از هم زندگی می‌کردند و در هنگام نیاز، با یکدیگر متحد می‌شدند. مادها در غرب و شمال غربی ایران اقامت داشتند و تا پیش از بنیان‌گذاری دولت‌شان، مورد حملهٔ اقوام دیگر قرار می‌گرفتند.[۲۰] از قبایل پرشمار ایرانی که در فلات ایران ساکن شده بودند، نخست این مادها بودند که قدرتی یافتند و پیشرو شدند.[۲۱]

     نمونه‌ای از پوشاک مادها در تخت جمشید

    دیاکو، بنیان‌گذار و نخستین شاه پادشاهی ماد بود که برای ۵۳ سال حکومت کرد و تاریخ حدودی حکومت وی، از ۷۰۸ تا ۶۵۵ پیش از میلاد در نظر گرفته شده‌است. دیاکو هگمتانه را به عنوان نخستین پایتخت حکومت خود برگزید؛ پس از دیاکو، پسرش، فرورتیش به عنوان شاه برگزیده شد[۲۱] که همان سیاست‌های پدرش را دنبال کرد و پس از اتحاد با پارس‌ها، به آشوری‌ها اعلام جنگ کرد تا مردم خود را از پرداخت باج به آنان رها سازد؛ فرورتیش برای ۲۲ سال حکومت کرد (از ۶۵۵ تا ۶۳۳ پیش از میلاد) و در جنگی با آشوری‌ها شکست خورد و کشته شد.[۲۰] ریشهٔ این درگیری‌ها به مدت‌ها پیش، از اواخر قرن دهم تا قرن هفتم پیش از میلاد بر می‌گردد؛ مردم و تمدن‌های ایرانی در این دوران، تحت سلطهٔ آشوریان که در شمال میان‌رودان اقامت داشتند، بودند.[۲۲] اما در نهایت، هووخشتره، سومین شاه ماد (دوران: ۶۲۵ تا ۵۸۴ پیش از میلاد) یک ارتش ایرانی مسلح و منظم ایجاد کرد تا به سلطهٔ آشوریان بر مردم ایرانی پایان دهد. هووخشتره به همراه ارتش مسلح خود، به دژهای آشوری حمله برد و نینوا، پایتخت دشمن را محاصره کرد؛ در این دوران، بابل متحد هووخشتره بود و نینوا در نهایت به دست نبوپلسر، پادشاه بابل افتاد و ویران گشت. این پایانی بر سلطهٔ آشور بر مردم ایرانی بود.[۲۰][۲۱]

    پایان سلطهٔ آشور بر مردم ایرانی، آغازی بر گسترش بیشتر تمدن‌های ایرانی بود و پس از پیروزی‌های هووخشتره، بخش اعظم آسیای صغیر در اختیار مادها قرار گرفت. هووخشتره برای مدت ۶ سال نیز با پادشاهی لیدیه جنگید که در سال هفتم به دلیل خورشیدگرفتگی جنگ متوقف شد. بابل میان دو طرف جنگ وساطت کرد و هالیس مرز میان دو کشور شد. هووخشتره یک سال پس از این، در ۵۸۴ پیش از میلاد درگذشت.[۲۰] آخرین پادشاه ماد نیز ایشتوویگو بود که شکست از کوروش، شاه انشان را پذیرفت.[۲۱]

    پدیداری پادشاهی ماد یکی از نقاط عطف تاریخ ایران بوده‌است. این، یک آگاهی‌رسانی از خیزش آریایی‌ها به سوی قدرت سلسله‌ای بود که از این پس ادامه یافت و زندگی فرهنگی و سیاسی در فلات ایران و دیگر سرزمین‌های تصرف‌شده توسط ایرانیان را شکل داد.[۲۱]

    کوروش بزرگ و شاهنشاهی هخامنشی  نقش‌برجسته‌های آپادانا در پارسه که سربازان گارد جاویدان هخامنشی را نشان می‌دهد.

    در نزدیکی سال ۵۵۰ پیش از میلاد، حکومت مادها با پشتیبانی داخلی توسط کوروش بزرگ فتح شد. شکست ایشتوویگو توسط کوروش، در واقع، گذاری از یک قدرت به قدرتی دیگر بوده‌است نه نابودی کامل قدرت شکست‌خورده. به شکلی دقیق‌تر، کوروش به عنوان پیش‌درآمدی برای اتحاد همهٔ مردم ایران و دیگران زیر پرچم خود، مادها و پارس‌ها را در ارتش خود در هم آمیخت.[۲۱]

    پس از آن که کوروش لقب «شاه ماد» را از آن خود کرد، کرزوس، پادشاه لیدیه، برای جنگ آماده شد و از یونانی‌ها و مصری‌ها برای جنگ با کوروش درخواست اتحاد کرد. کوروش در سال ۵۴۶/۵۴۵ پ. م، به همراه ارتش خود وارد سارد شد. سپس مناطق یونانی‌نشین آسیای صغیر نیز به‌دست ارتش کوروش فتح شد.[۲۰][۲۱]

     یهودیان در نزد کوروش بزرگ، اثر ژان فوکه در سال ۱۴۷۰ میلادی؛ او یهودیان را آزاد کرد و به آنان امکان بازسازی معابدشان را داد.

    او بر آسیای میانه نیز چیره گشت؛ از سال ۵۴۵ تا ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش با اقوامی که میان دریای خزر و هند بودند، مبارزه کرد و توانست شهرهای بسیاری همچون بلخ، مرو و سغد را ضمیمهٔ قلمروی شاهنشاهی هخامنشی کند. در سال ۵۳۹ پ. م، کوروش تصمیم به فتح بابل، پایتخت سیاسی و فرهنگی خاور نزدیک باستان، گرفت؛ ترفندهای نظامی معمول برای حمله به بابل کاربردی نبودند و تصمیم گرفته شد که مجرای فرات تغییر یابد و ابزار ویژه‌ای همراه لشکریان فرستاده شد. ارتش کوروش توانست بلشاصر و نیروهایش را شکست دهد و از مجرای فرات وارد بابل شد. در اقدامی قابل توجه، کوروش دستور منع کشتار و غارت را صادر کرد. در این دوره با توجه به مشکلات داخلی بابل، آوازهٔ پارس‌ها زودتر از خودشان رسیده بود و مردم بابل کوروش را نجات‌دهندهٔ خود می‌دانستند. نبونعید آخرین پادشاه امپراتوری بابل نو نیز پس از پذیرش شکست از پارس‌ها، به کرمان فرستاده شد. اقدامات کوروش در فتح بابل، در تاریخ بشریت مهم دانسته می‌شوند؛ مهربانی وی بر ملل مغلوب متمایز بود. مِهر پادشاه ایرانی در حق یهودیان باعث شد که در تورات به وی اشاره شود. کوروش آداب و دین ایرانیان را به دیگر ملل تحمیل نکرد و در این مقطع، اموال یهودیان را به آنان بازگرداند و گذاشت معبد خود را دوباره بسازند. منشور کوروش که پس از شکست‌دادن نبونعید و تصرف بابل (حدود ۵۳۹ و ۵۳۸ پ. م) نوشته شده‌است، نشانی است از اینکه کوروش برای مردم این امکان را فراهم کرده‌است که در آرامش زندگی کنند.[۲۰][۲۳][۲۱]

     شاهنشاهی هخامنشی در بزرگ‌ترین گسترهٔ خود در عهد خشایارشا بزرگ[۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸]

    کمبوجیه دوم، فرزند ارشد کوروش پس از درگذشت پدرش، در نزدیکی سال ۵۳۰ پ. م تاج‌گذاری کرد. در سال ۵۲۵ پ. م، پس از عبور از صحرا و شکست ارتش‌های مصری، توانست منف، پایتخت مصر را تصرف کند. دیگر شاه هخامنشیان که اقدامات مهمی داشت، داریوش بزرگ است که چهارمین پادشاه هخامنشی شناخته می‌شود. کسب پیروزی در جنگ‌هایی جهت حفظ قلمرو، افزایش نظارت حکومت مرکزی به ساتراپی‌ها، افزایش عدالت اجتماعی، ایجاد شاه‌راه شوش و سارد، انجام اصلاحات مالی گسترده و کاهش مالیات و توجه بیشتر به معماری و هنر از اقدامات او بودند. در دوران وی، به قلمروی هخامنشیان افزوده نیز شد. برای مثال، در حدود سال ۵۱۲ پ. م، داریوش به ناحیهٔ پنجاب لشکرکشی کرد، بخش وسیعی از این ناحیه را تصرف کرد و یک ساتراپی جدید تشکیل داد.[۲۰][۲۱]

    پیروزی‌های هخامنشیان باعث شد گستردگی قلمروی آنان به حدی برسد که به عنوان نخستین حکومت جهانی و بزرگ‌ترین امپراتوری جهان تا به آن زمان، شناخته شوند. این امپراتوری در اوج خود، بیش از ۴۴ درصد از جمعیت جهان را اداره می‌کرد که بالاترین رقم در میان امپراتوری‌های تاریخ است.[۲۹][۳۰] دانش و ساخته‌های آنان نیز برای تاریخ بشریت دارای اهمیت بالایی است. سازه‌های زیربنایی همانند راه شاهی و چاپارخانه و استفاده از یک زبان رسمی در سرتاسر سرزمین‌های امپراتوری به رفاه همگانی و ادارهٔ کشور بسیار کمک کرد.[۲۹] امپراتوری هخامنشیان دارای یک دولت متمرکز با بخش‌های اداری، یک ارتش پر جمعیت آموزش‌دیده، کارمند و خدمات حقوقی بود که الهام‌بخش تحولات مشابه در امپراتوری‌های بعدی شد.[۳۱][۳۲]

    هنر هخامنشی ناب‌ترین شکل هنر خاورمیانهٔ باستان و اوج آن بوده‌است. همچنین دوران هخامنشی نمایندهٔ بالاترین درجهٔ قدرت سیاسی است که ایرانیان در طول تاریخ به آن رسیده‌اند. پس از آن، ایرانیان هرگز همان درجهٔ چیرگی را بر مردم آسیای غربی و مناطقی از شمال آفریقا اعمال نکردند.[۲۱]

    دوران هلنیستی و پایان هخامنشیان  اسکندر مقدونی در نبرد گرانیک اثر کرنلیس تروست

    در نتیجهٔ افزایش کشمکش‌ها در مرزهای غربی امپراتوری هخامنشیان به دلیل شورش ایونیان، جنگ‌های یونانی-پارسی شعله‌ور شد و تا نیمهٔ نخست قرن ۵ پیش از میلاد ادامه یافتند. این جنگ‌ها با عقب‌نشینی هخامنشیان از سرزمین‌هایشان در بالکان و شرق اروپا پایان یافت.[۳۳] داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی بود که در ۳۳۶ پ. م به تخت نشست و نیاز شد به تنش تاریخی میان امپراتوری و یونانی‌ها پایان دهد.[۲۰][۲۱]

    فیلیپ مقدونی (۳۳۶–۳۸۲ پ. م) سرزمین‌های یونانی را یکپارچه ساخت و برای حمله به آناتولی نوسازی کرده بود. پسر فیلیپ، اسکندر مقدونی، یک رهبر نظامی با استعداد زودرس، فراتر از چشم‌انداز پدرش رفت و در چندین نبرد مهم، هخامنشیان را شکست داد؛ پس از نبردهایی، این‌بار در سال ۳۳۱ پ. م، اسکندر به بین‌النهرین آمد تا در نزدیکی اربیل بار دیگر با داریوش سوم، در نبرد گوگمل روبرو شود؛ شمار نیروهای هردو طرف بسیار بود و ارتش هخامنشی از واحدهای نظامی جدیدی بهره می‌برد. با زخمی شدن داریوش سوم، ارتش وی بی‌نظم شد تا اسکندر پیروز نبرد باشد. سپس بابل، اصطخر و شوش به دست فاتح مقدونی افتاد. همچنین او به سمت پایتخت هخامنشیان، پارسه لشکرکشی کرد و پس از کشتن آریوبرزن و نیروهایش، آنجا را به آتش کشید. داریوش سوم را نیز دو تن از ساتراپ‌ها کشتند. پایان رسمی دوران هخامنشیان نیز، پس از نبرد دربند پارس، در سال ۳۳۰ پ. م در نظر گرفته شده‌است.[۲۱][۲۰]

    پس از درگذشت ناگهانی اسکندر در سال ۳۲۳ پ. م، با توجه به آنکه جانشین لایقی معرفی نکرد، هرج و مرج بر قلمروی وی چیره گردید؛ تا اینکه در سال ۳۱۲ پ. م، امپراتوری سلوکی هلنیستی به پا خواست و ایران نیز در اختیار آنان قرار گرفت.[۲۰] مهم‌ترین میراث پیروزی‌های نظامی و سیاسی اسکندر در زمینهٔ فرهنگی بود؛ تمدن یونانی با او و جانشینانش در سراسر سرزمین هخامنشی گسترش یافت. با وجود اینکه برخی عناصر بومی نیز توسط فاتحان پذیرفته شد، اما پذیرش جنبه‌های گوناگون تمدن یونان توسط بومیان قابل توجه بود. اگرچه دین‌یاران زرتشتی در سرپیچی از اسکندر سرسخت باقی ماندند و او را «اسکندر لعنت‌شده» لقب دادند و او را ویرانگر امپراتوری ایران و مقدسات زرتشتی دانستند. روستاییان نیز کسانی بودند که طبیعتاً کمتر از فرهنگ یونانی اثر گرفتند.[۲۱]

    شاهنشاهی اشکانی  شاهنشاهی اشکانی در بزرگ‌ترین گسترهٔ خود در عهد مهرداد دوم (حک. ۱۲۴–۹۱ پیش از میلاد)

    در دوران آنتیوخوس دوم که از ۲۶۱ تا حدود ۲۴۲ پیش از میلاد حکومت کرد، ایالت پارت به استقلال دست یافت؛ مردم این ایالت از مردم آریایی بوده‌اند. ارشک یکم، بنیان‌گذار امپراتوری پارت، در سال ۲۵۰ پ. م، به کمک مردم پرنی، توانست از سلوکیان استقلال یابد؛ پس از وی برادرش، تیرداد یکم، جای او را گرفت و آغاز به گرفتن سرزمین‌های از دست‌رفتهٔ هخامنشیان کرد و توانست ارتش امپراتوری سلوکی را شکست دهد؛ آغاز امپراتوری پارت نیز همان دوران تیرداد یکم، یعنی از سال ۲۴۷ پ. م در نظر گرفته شده‌است. پس از وی پسرش، ارشک دوم در حدود سال ۲۱۴ پ. م شاه شد و به جنگ با امپراتوری سلوکی پرداخت. در ۱۴۱ پ. م، مهرداد یکم باختر ایران و بابل را فتح کرد. او همچنین آنچه را که از دولت یونانی بلخ در شرق مانده بود، ضمیمه کرد و عنوان سلطنتی هخامنشیان، «شاه شاهان» را به خود گرفت. شاهان پسین اشکانی در راستای پس‌گیری سرزمین‌های هخامنشیان تلاش کردند و در نهایت توانستند یک امپراتوری قوی از لحاظ فرهنگی و سیاسی بسازند.[۲۰][۲۱][۳۴]

    اشکانیان تا حد زیادی هنر، معماری، مذهب و نشان‌های سلطنتی امپراتوری فرهنگی ناهمگن خود را که شامل فرهنگ‌های پارس، هلنیستی و منطقه‌ای بود، پذیرفتند. در اوایل، درباریان اشکانی برخی از آداب یونانی را پذیرفتند اما با گذر زمان، به دنبال احیای فرهنگ و دین‌های ایرانی رفتند. همگی پادشاهان اشکانی نسب خود را به هخامنشیان می‌دانستند و خود را شاهنشاه می‌خواندند.[۲۰] دوره اشکانی از دید دستاوردهای فرهنگی (بومی) در هیچ وجهی برجسته نبوده‌است.[۲۱]

    با توجه به اینکه پارتیان از نظر فرهنگی و مذهبی با ملل دیگر مدارا می‌کردند، زبان یونانی باستان را نیز به عنوان یکی از زبان‌های رسمی امپراتوری پذیرفتند؛ این در حالی بود که زبان آرامی کهن، در امپراتوری پارت به عنوان یک زبان میانجی کاربرد داشت. زبان پارسی میانه، زبان اکدی و زبان پارتی که زبان رسمی بود، پرکاربردترین زبان‌های این امپراتوری بوده‌اند.[۳۵]

    در امپراتوری پارت، حاکمان برخی ایالات دارای اختیارات بالایی در ادارهٔ امور داخلی بودند. همچنین پادشاهان نیز دارای دو مجلس مشاوره‌دهنده بوده‌اند. در امپراتوری پارت، فعالیت‌های بازرگانی رونق فراوان داشتند؛ با این حال، این امپراتوری سال‌های طولانی با رومیان جنگید که باعث شد رسیدگی‌شان به مرزهای شرقی کاهش یابد. تاریخ امپراتوری پارت پر از درگیری‌های مسلحانهٔ پیوسته‌است که در بسیاری از آنان، پادشاهان اشکانی شخصاً رهبر ارتش بوده‌اند. هرچند از نظر نظامی، این امپراتوری دارای ارتش دائمی نبود، اما قادر بود که در هنگام بروز بحران، نیروهای نظامی را به سرعت جذب کند. با این حال در مرزها، دژهای دائمی با نیرویی برای محافظت از سرزمین وجود داشته‌است. این امپراتوری همچنین دارای واحدهای نظامی همچون سوار زره‌پوش و سوار کماندار بوده‌است و از ترفندهای نظامی خاص خود بهره می‌برده‌است؛[۲۰][۳۴] برای مثال، آن‌ها از کمان‌هایی ویژه استفاده می‌کردند که بتوانند هنگام اسب‌سواری و از فاصله‌ای دور، به دشمنان تیراندازی کنند؛ این ترفند، با نام تیراندازی پارتی شناخته می‌شود.[۳۶] امپراتوری پارت برای حدود ۴۷۱ سال، تا سال ۲۲۴ م بر سرزمینی گسترده حکومت کرد.[۲۱]

    شاهنشاهی ساسانی  سنگ‌نگارهٔ «دیهیم‌ستانی» اردشیر بابکان، بنیان‌گذار شاهنشاهی ساسانی شاهنشاهی ساسانی در بزرگ‌ترین گسترهٔ خود در عهد خسرو پرویز

    پارس، استانی بود که خیزش بنیان‌گذار امپراتوری تازهٔ ایرانی از آن شروع شد. اگرچه در آستانهٔ سدهٔ سوم میلادی، شهرت پیشین خود را از دست داده بود، اما شاهان محلی پارس، آداب پیشین را هنوز حفظ می‌کردند و نام‌های شاهان هخامنشی را بر خود می‌نهادند.[۳۷] اردشیر بابکان پس از شکست واپسین شاهنشاه پارت، اردوان چهارم، در سال ۲۲۴ م در دشت هرمزدگان، به دودمان اشکانی پایان داد و شاهنشاهی ساسانی را بنیان گذاشت. اردشیر از آن پس خود را «شاهنشاه» نامید و قصد ایجاد یک امپراتوری متحد همانند هخامنشیان را داشت. اردشیر بابکان به نیروی نظامی خود به خوبی رسیدگی می‌کرد و دانش نظامی و سیاسی بالایی داشت.[۲۰]

    به دنبال کسب مشروعیت، ساسانیان شاهان اشکانی را فاقد صلاحیت خواندند، چنانچه گویی آن‌ها جانشینان اسکندر «لعنت‌شده» و عوامل شالوده‌شکنی پادشاهی ایران باستان بودند. همچنین در دوره‌ای تلاش کردند خود را به عنوان نسل دارا معرفی کنند؛ کسی که در باورشان، آخرینِ کیانیان بوده‌است.[۲۱]

    فرمانروایی ساسانیان می‌تواند با سه ویژگی بزرگ توصیف شود؛ یکی روابط تنگاتنگ آن با مزدیسنا، یکی موضع ملی‌گرایانه و دیگری گرایش فزاینده به تمرکزگرایی است.[۲۱]

     سنگ‌نگاره پیروزی شاپور بر امپراتوران روم. ساسانیان به عنوان یک ابرقدرت باستانی، با دیگر ابرقدرت‌های دوران خود رقابت داشتند و جنگ‌های ایران و روم برای مدت طولانی توسط ساسانیان دنبال شد که در نهایت باعث فرسودگی نیروها شد و به شکست در برابر مسلمانان کمک کرد.

    پادشاهان ساسانی، خود را جانشین هخامنشیان می‌دانستند و همانند داریوش بزرگ، قدرت مرکز امپراتوری را افزایش و استقلال حاکمان محلی را بسیار کاهش دادند؛ چیزی که در سرزمین ایران، از زمان حملهٔ یونانیان و در دوران امپراتوری پارت، وجود نداشت. در شاهنشاهی ساسانی، در موارد بسیاری برخلاف پارت‌ها عمل شد و تلاش شد که فرهنگ و دین بومی ایران ترویج شود و در این دوران، مزدیسنا دین رسمی امپراتوری اعلام شد. زبان پارسی میانه نیز زبان رسمی شد. بیشتر شاهان این امپراتوری میان مردم محبوب بوده‌اند و استبداد نداشته‌اند؛ با این حال، شاه معمولاً در مجامع عمومی حاضر نمی‌شد. همچنین شاهان ساسانی به احکام دین رسمی کشور احترام می‌گذاشتند. هنر ایران در دوران ساسانی یک نوزایی کلی را تجربه کرد و گونه‌ای از آن، هنر ساسانی، در این دوران بسیار مورد توجه بوده‌است. موسیقی ایرانی در دوران ساسانیان بار دیگر گسترش یافت و شاعران و موسیقی‌دانان ایرانی در رسوم گوناگونی همانند شکار، اجرا می‌کردند. معماری کشور، غالباً ابعاد باشکوهی به خود گرفت؛ مانند کاخ‌های تیسفون، کاخ اردشیر بابکان و کاخ ساسانی سروستان. در کل، معماری ساسانی به اوج رسید و آثار آن هنوز وجود دارد. شاهان ساسانی همچنین کمک شایانی به گسترش دانش و آموزش در سرزمین‌شان کردند و دانشگاه گندی‌شاپور به عنوان یکی از مراکز علمی آن دوران، شهرت بالایی دارد.[۲۱][۲۰][۳۸]

    کشاورزی با سیستم‌های آبی ممتاز، پایهٔ اقتصاد ساسانی و سهم آن در اقتصاد ملی، بیش از بازرگانی بود. در دورهٔ ساسانیان از دو مسیر تجاری بهره‌برداری شده‌است؛ راه ابریشم در شمال و راهی دیگر در سواحل جنوبی کشور. کارخانه‌های شوش، شوشتر و گندی‌شاپور نیر برای محصولات ابریشم خود شهرت یافته بودند و با کارخانه‌های چینی رقابت می‌کردند.[۳۹]

     بشقاب زینتی انوشه‌روان دادگر، شاهنشاهی که پادشاهی وی پس از شاپور دوم آغاز دومین و واپسین دوران طلایی ساسانیان بشمار می‌رود

    از دیدگاه نظامی، سیاسی و اداری، ساسانیان برنامه‌ریزی بسیاری کرده بودند. بخش قضایی نوع جرم و شرایط مجرم را در نظر می‌گرفت؛ برای مثال، ارادی بودن جرم و جنسیت و بزرگسال بودن مجرم در احکام بسیار اثر داشتند. در محاکمه‌ها، مردم می‌توانستند در کنار درباریان، روحانیون و گاهی شاه حاضر شوند. امپراتوری ساسانی همچنین روابط خارجی برنامه‌ریزی شده‌ای داشت و از سفرای خارجی با آداب محترمانه‌ای پذیرایی می‌شد. ارتش شاهنشاهی ساسانی نه تنها سرزمین امپراتوری را برای قرن‌ها از حمله‌های بیگانگان محفوظ داشت، بلکه با بهترین سپاهیان زمان خود، همانند رومیان رقابت کرد و آنان را در نبردهای بسیاری شکست داد. این ارتش دارای رتبه‌بندی نظامی پیشرفته بوده‌است و مهم‌ترین سطوح این ارتش وفادار به شاه، فرماندهی کل ارتش و ریاست سواره‌نظام بوده‌است. سواران زره‌پوش ساسانی از نجبای جامعه بوده‌اند و تیراندازان ساسانی نیز شهرت فراوانی داشتند. این ارتش در محاصره مهارت بالایی داشت و دارای زیرساخت و دستگاه‌های جنگی پیشرفته‌ای بوده‌است. این ارتش همچنین از جانوران نامرسومی در جنگ‌ها استفاده می‌کرد؛ رویارویی فیل‌های ارتش ساسانی با رومیان، هولناک توصیف شده‌است. شاهنشاهی ساسانی که از سال ۲۲۴ میلادی بر ایران فرمانروایی کرد، در نهایت با حمله اعراب به ایران سرنگون شد و پایان دوران ساسانیان، سال ۶۵۱ میلادی در نظر گرفته شده‌است. با فروپاشی سلسلهٔ ساسانی و آتشکده‌ها، دوران سیستم شاهنشاهی‌های ایرانی و همچنین فرهنگ متمایز آن، به گونه‌ای پایان یافت و بقایای آخرین نمایندهٔ تمدن خاورمیانهٔ باستان، برچیده شد. این، آغاز پیدایش دوران و فرهنگ جدیدی برای ایران بود.[۲۰][۲۱]

    ورود اسلام، میان‌دورهٔ ایرانی و حملهٔ مغول

    جنگ‌های طولانی ایران و روم باعث انحراف توجه‌ها از رویدادهای دنیای عرب و فرسودگی ارتش شاهنشاهی ساسانی ساسانی شد. افزون بر آن، مناقشه‌های درون‌اجتماعی در اواخر دوران شاهنشاهی ساسانی، باعث ایجاد ضعف‌هایی شده بود که در سدهٔ هفتم، راه را برای حملهٔ اعراب به ایران باز کرد.[۴۰][۴۱] به جز ترویج اسلام، اهداف مادی همانند دسترسی به راه‌های بازرگانی از انگیزه‌های اعراب برای فتح ایران بوده‌است.[۴۲] خلافت راشدین با بهره‌گیری از نیروهای متحد خود، موفق شد به شاهنشاهی ساسانی پایان دهد؛ پایان ساسانیان، آغازی رسمی بر سقوط شهرهای ایرانی بود و ارتش اعراب یکی پس از دیگری، شهرهای قلمروی ساسانی را فتح کرد. اگرچه، پس از این، برخی از شهرها به تنهایی ایستادگی کردند و مناطقی تا مدت‌ها استقلال داشتند و کشمکش‌های نژادی و مذهبی برای قرن‌ها به اوج رسید.[۲۰] منابعی اعلام کرده‌اند که ایرانیان دین اسلام را با روحیه‌های خود موافق دانستند و به زور شمشیر مسلمان نشدند.[۲۰] منابعی نیز اعلام کردند که اعراب از طریق اعمال فشار و یک روند طولانی اسلامی‌سازی که با شکنجهٔ زرتشتیان همراه بود، اسلام را در ایران گسترش دادند. منابعی، تخریب کتابخانه‌ها، مجازات مالیاتی برای پیروان ادیان دیگر، از بین بردن منابع دین زرتشت و تغییر زبان را از اقدامات سخت‌گیرانهٔ اعراب در حکومت گستردهٔ آنان دانسته‌اند.[۴۳][۴۴][۴۵][۴۶] با این وجود، ادبیات پارسی میانه پس از اسلام از بین نرفت و زرتشتیان می‌توانستند با پرداخت جزیه به اعمال دینی خود بپردازند و نیایشگاه‌های آنان، در چند سده پس از اسلام هنوز برپا بوده‌است. به مرور زمان، دین اسلام به شکلی مسالمت‌آمیز توسط ایرانیان پذیرفته شد و شماری از افراد سرشناس ایرانی، بدون فشار از دین زرتشت دست کشیدند. ایرانیان با گذر زمان، توانستند به بخش‌های اداری حکومت وارد شوند و این در حالی بود که اعراب، به این کمک بومی نیاز داشتند.[۲۰]

    خلیفه‌های عرب به برتری اعراب بر دیگر ملل باور داشتند و فشارهای فراوانی بر ملل مغلوب، همانند ایرانیان آوردند. با گذشت زمان، خراسان پایگاهی برای مخالفان خلفای عرب شد و ایرانیان کمک کردند که خلافت عباسی جایگزین خلافت اموی شود؛ رویدادی که باعث نشد آن‌ها از سلطهٔ اعراب خارج شوند. اگرچه، عباسیان شمار قابل توجهی از ایرانیان را در مقام‌های اجرایی به کار گرفتند اما در نهایت، همگی این افراد از حکومت بیرون رانده یا کشته شدند. به تدریج، حکومت عباسی نیز ضعیف شد و برخی سرزمین‌ها از نفوذ آنان خارج گردید. پس از حدود ۲ سده حکومت عربی، پادشاهی‌های نیمه مستقل و مستقلی، همانند طاهریان، صفاریان، سامانیان و بوئیان در ایران شکل گرفتند. در دوران سامانیان، ایران عملاً استقلال خود را به دست آورده بود و دیگر زیر سلطهٔ عباسیان نبود.[۲۰][۴۷]

    در دوران خلافت اسلامی، فعالیت‌های ادبی، علمی و هنری ایرانی نه تنها پایان نیافت، بلکه بار دیگر به شکوفایی رسید و ایرانیان و دوران طلایی اسلام بر یکدیگر اثری مهم و دوطرفه داشتند. از حدود سدهٔ ۱۰ میلادی، زبان فارسی در کنار زبان عربی، برای نوشتن آثار علمی، پزشکی، فلسفی، ریاضی، تاریخی و هنری مورد استفاده قرار گرفت.[۴۷] در سدهٔ ۱۰ میلادی، اقوام ترک از آسیای میانه به فلات ایران مهاجرت گسترده‌ای کردند؛ بسیاری از آنان در ارتش عباسی به کار گرفته شدند و قدرت سیاسی بالایی به دست آوردند. در سال ۹۹۹ میلادی، حکومت غزنویان که حاکمانی با اصالت ترک داشت، بخش‌های بزرگی از ایران را در اختیار گرفت و سلجوقیان و خوارزمشاهیان نیز پشت سر آنان، بخش‌هایی بزرگ از ایران را کنترل می‌کردند؛ این حکومت‌ها پارسی‌گو بودند و راه و رسم کشورداری آنان بسیار مشابه روش ایرانی بود. سلجوقیان حتی سلجوقیان روم را در حالی که هویت کاملاً ایرانی را به همراه خود داشتند، پدیدآوردند. نتیجهٔ پذیرفتن و حمایت از فرهنگ ایرانی توسط حاکمان ترک، فرهنگ ترکی-ایرانی است که بر نواحی بسیاری در اطراف ایران کنونی، اثر گذاشت.[۲۰][۴۸]

    موزهٔ فردوسی، شاعر حماسه‌سرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه (سدهٔ ۱۱ میلادی) 
    موزهٔ فردوسی، شاعر حماسه‌سرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه (سدهٔ ۱۱ میلادی)
    آرامگاه حافظ، شاعر سده‌های میانی فارسی که آثار او به عنوان اوج ادبیات فارسی تلقی شده‌است. 
    آرامگاه حافظ، شاعر سده‌های میانی فارسی که آثار او به عنوان اوج ادبیات فارسی تلقی شده‌است.
    برج طغرل، بنای تاریخی از سدهٔ دوازدهم میلادی در شهر ری 
    برج طغرل، بنای تاریخی از سدهٔ دوازدهم میلادی در شهر ری

    از سال ۱۲۱۹ تا ۱۲۲۱ میلادی، در زمان فرمانروایی خوارزمشاهیان، ارتش چنگیز خان مغول، ایران را متحمل هجومی خشن و ویرانگر کرد. حمله مغول به ایران بسیار خشونت‌آمیز و پر از جنایت توصیف شده‌است. مغول‌ها افزون بر آنکه شهرها را غارت و به آتش کشیدند، جوانان و زنان ایرانی را به اسارت گرفته و دیگر افراد را به قتل رساندند. نقل شده‌است که میزان کشتار غیرنظامی‌ها تا حدی بود که تنها در تسخیر خوارزم، ۱۰۰ هزار مغول وظیفهٔ کشتار افراد غیرنظامی ناکارآمد را داشته‌اند. با سرکوب خشن و نابودی مقاومت‌های نظامی و غیرنظامی، امپراتوری مغول توانست ایران را تحت سلطهٔ خود درآورد.[۲۰]

    به دنبال چندپاره شدن امپراتوری مغول در سال ۱۲۵۶ م، هولاکو خان، نوهٔ چنگیز خان، ایلخانان را در ایران تأسیس کرد. در سال ۱۳۷۰ م نیز یک کشورگشای دیگر، تیمور، امپراتوری تیموری را ایجاد کرد که حدود یک و نیم سده به طول انجامید. در این حکومت نیز به مردم و فرهنگ ایرانی آسیب فراوانی وارد شد؛ برای مثال، در سال ۱۳۸۷ م، تیمور فرمان کشتن تمام مردم اصفهان را صادر کرد که بنا بر گزارش‌ها، ۷۰ هزار شهروند اصفهانی غیر مسلح، قتل‌عام شدند.[۴۹] تیمور همچنین اهل حرفه را از شهرهای فتح شده به پایتخت خود، سمرقند می‌فرستاد. با وجود تمام خشونت و آسیب‌های وارد شده به ایران، ایلخانان و تیموریان به مرور زمان، روش زندگی و فرهنگ ایرانیان را فرا گرفتند و امپراتوری خود را با فرهنگ ایرانی احاطه کردند.[۲۰]

    بعد از مرگ تیمور و بی‌ثباتی حکومت جانشینانش، جهانشاه از قبیلهٔ ترکمان قره‌قویونلو ظهور کرد که در طی بیست سال بر بخش‌هایی از ایران حکومت شد اما نهایتاً از اوزون حسن، رهبر قبیلهٔ ترکمان رقیب به نام آق‌قویونلو، شکست خورد و حکومت سلسله‌اش رو به تضعیف رفت. مانند قره‌قویونلوها، سلسلهٔ آق‌قویونلو نیز بعد از مرگ رهبرشان اوزون حسن و در اثر اختلافات داخلی فرو پاشید تا اینکه نهایتاً شاه اسماعیل صفوی بازمانده‌های آنها و تیموریان را از بین برد.[۵۰]

    دوران مدرن نخستین و ایران مدرن صفویان  نگاره‌ای از شاه اسماعیل یکم، بنیان‌گذار صفویان

    در دههٔ ۱۵۰۰ م، شاه اسماعیل یکم از اردبیل، توانست ایرانیان را زیر پرچم ایران صفوی، حکومتی مستقل، متحد سازد. اقدامات صفویان در تاریخ ایران اهمیت بسیاری دارد؛ شاهان صفوی که بر اتحاد ایرانیان باور داشتند، اقتدار خود را در تمام سرزمین‌های ایرانی به اثبات رسانده، بر هویت ایرانی تأکید و مذهب شیعه را رسمی کردند. تغییر مذهب ایرانیان از سنی به شیعه با اجبار صفویان انجام شد که ایران را به مرکز این مذهب در جهان تبدیل کرد و سدی شد در برابر نفوذ دیگر مسلمانان بر مردم ایران. این مجموعه تصمیمات شاهان صفوی، میان ایران و عثمانی رقابت‌های منطقه‌ای و ایدئولوژیکی به وجود آورد که به جنگ‌های ایران و عثمانی منجر شد.[۵۱][۵۲]

    در دوران حکومت ۴۲ سالهٔ شاه عباس یکم، از حدود ۱۵۸۷ م، ایران صفوی توانست به اقتدار رسیده و پیشرفت کند؛ اگرچه در اوایل حکومت وی، ایران در هرج و مرج بود و یکپارچگی ایران، از سوی عوامل داخلی و خارجی، تهدید می‌شد که با سیاست و قاطعیت شاه عباس، این تهدیدات رفع شدند.[۵۱]

    در دوران شاه عباس یکم که سیاستمدار و سرداری توانا بود، ایران، آرامش و امنیت را تجربه کرد؛ سازندگی، بازرگانی و تولید، مورد توجه وی بودند و شخص شاه به سیاست اقتصادی اهمیت می‌داد. پس از شاه عباس، نشانه‌های زوال حکومت صفوی نمایان شد. هرچند که ایران از نتایج اقداماتش تا دوران شاه سلیمان سود می‌برد؛ افت شدید حکومت صفوی، در همین دوران (اواخر سدهٔ ۱۶۰۰ م) آغاز شد. هوتکیان افغان در سال ۱۷۲۲ م اصفهان را محاصره کرده، سلطان حسین را شکست و نظم صفوی را پایان دادند. پس از این، عثمانی و روسیه توانستند بخش‌های قابل توجهی از ایران را در اختیار بگیرند.[۵۱]

    افشاریان  نگاره‌ای از نادرشاه، بنیان‌گذار افشاریان

    نادرشاه، بنیان‌گذار افشاریان، از خراسان، در سال ۱۷۲۹ م افغان‌ها را شکست داد و پیروی آن، عثمانی و روسیه را از سرزمین‌های ایرانی بیرون راند. وی در دوران صفوی، در نبردهایی مانند جنگ با ازبک‌ها، نخبگی خود را در جنگاوری اثبات کرده بود و سپس با پیروزی‌های قاطع در برابر عثمانی و دیگر دشمنان خارجی، استقلال ایران را بازیابی کرد. در دههٔ ۱۷۳۰ م که دیگر ایران، استقلال خود را بازیافته بود، فتوحات نادرشاه با حمله به هند ادامه یافت. همچنین نادر به رسمیت‌گیری مذهب جعفری پرداخت. در دوران او در برهه‌هایی نیز به دلیل کمبود بودجه، مالیات سنگینی وضع می‌شد که گاه با شورش همراه بود.[۵۱][۵۳][۵۴]

    در دوران نادرشاه، ایران به گسترده‌ترین حالت خود، از زمان سقوط شاهنشاهی ساسانی رسید و فتوحات و پیروزی‌های نظامی نادرشاه، تا جنگ‌های ایران در داغستان ادامه‌دار بودند؛ اما از آن پس، افشاریان رو به زوال رفتند و نخستین شکست‌ها پدیدار گشتند. نادرشاه در اواخر حکومت خود، دچار تغییرات اخلاقی شده بود و با خشونت حکومت می‌کرد که سبب ترور وی را فراهم آورد و پس از آن، در دوره‌ای کوتاه، ایران دچار جنگ داخلی شد که با قدرت گرفتن کریم‌خان از سلسلهٔ زند، پایان یافت.[۵۱][۵۳][۵۴]

    زندیان  نگاره‌ای از کریم‌خان زند، بنیان‌گذار زندیان

    پس از نادرشاه، ایران دچار هرج و مرج شد و در همین حال، کریم‌خان زند با علی‌مردان‌خان متحد شد، در ۱۷۵۰ م اصفهان را فتح و این دو، زمام امور را در دست گرفتند؛ در نهایت، کریم‌خان توانست علی‌مردان‌خان را نیز از میدان بدر کند. پس از این، وی برای خود از عنوان پادشاه استفاده نکرد و خویشتن را وکیل الرعایا خواند. او تلاش خود را صرف جان‌بخشی به بازرگانی و کشاورزی در فارس و غرب ایران کرد. زندیان، برای آبادانی سرزمین‌های خود، به ویژه شهر شیراز که دورانی پایتخت‌شان بود، کوشیدند. آنان همچنین با دشمنان داخلی قدرتمندی چون محمدحسن‌خان قاجار به‌طور قابل توجهی درگیر بوده‌اند.[۵۵][۵۱]

    رقابت زند–قاجار، به شکلی جدی دنبال شد، تا دوران لطفعلی‌خان زند که در نهایت به سود قاجاریان پایان یافت. آقامحمدخان قاجار، موفق شد لطفعلی‌خان زند را شکست دهد و او را پس از دستگیری، شکنجه و اعدام کرد. پیروزی‌های آقامحمدخان قاجار بر زندیان همراه با خشونت و جنایاتی بوده‌است؛ از نمونه‌های آن نیز نبرد کرمان بود که در آن، زنان و کودکان به عنوان برده به سربازان داده شدند و مردان بالغ، کور یا کشته شدند.[۵۵][۵۶]

    قاجاریان  مظفرالدین‌شاه قاجار که فرمان مشروطیت را امضا کرد.

    پس از حمله به گرجستان و تثبیت قدرت در سال ۱۷۹۵ م، تا سال بعد، تاج پادشاهی ایران، رسماً بر سر آقامحمدخان قاجار گذاشته شد و ایران قاجاری پدیدار گشت. در این دوران، تهران به عنوان پایتخت کشور انتخاب شد که در حکومت‌های پسین نیز پایتخت ماند. جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار (۱۸۱۳–۱۸۰۴ و ۱۸۲۸–۱۸۲۶) باعث شکست و از دست‌رفتگی قطعی سرزمین‌هایی گسترده از ایران شد؛ ارتش ایران در این جنگ‌ها مجبور شد که با سلاح‌های برتر و ترفندهای نظامی که هنوز آنان را فرا نگرفته بود، نبرد کند. روایاتی از ارائه شدن آموزش نظامی توسط نیروهای انگلیسی و فرانسوی وجود دارد، اما این اقدامات، مانع پیروزی روسیه نشدند. عهدنامه‌های ترکمانچای و گلستان میان ایران و روسیه مورد پذیرش قرار گرفت و ایران، سرزمین‌هایی همانند قفقاز جنوبی، داغستان و به شکل کلی، سرزمین‌های گرجی و ارمنی خود را از دست داد.[۵۷][۵۸][۵۹]

    همانند دیگر کشورهای نیمه‌استعماری این دوره، ایران به منبع مواد اولیهٔ ارزان و بازار کالاهای صنعتی کشورهای غربی تبدیل شد. این صادرات نادرست، ایران را در برابر قحطی آسیب‌پذیر ساخت؛[۵۹] به نحوی که با روی دادن قحطی ۱۸۷۲–۱۸۷۰ ایران، بخش قابل توجهی از جمعیت این کشور، جان باختند.[۶۰]

     نخستین دارالشورای ملی ایران، در سال ۱۹۰۶ م پایه‌گذاری شد.

    بازی بزرگ، رقابت دو امپراتوری بریتانیا و روسیه در منطقه، ایران قاجاری را به درون خود کشاند و امتیازنامه‌های بسیاری با ارزش بالا، به خارجی‌ها داده شد که اعتراضات داخلی را شعله‌ور کرد؛ بیشتر این امتیازنامه‌ها، اجازهٔ بهره‌برداری از منابع و فرصت‌های اقتصادی ایران را در اختیار روسیه و انگلیس قرار می‌دادند. همین، زمینه‌ساز پدیداری جنبش مشروطه ایران شد که در پی آن، قانون اساسی مشروطه (در ۱۹۰۶ م) بر ایران، حاکم شد. با همین جریان، جایگاه مشروطه استوار شد و اثر آن، ایران را فرا گرفت. این قانون اساسی، چارچوبی برای قانون‌گذاری سکولار، دستورالعمل تازهٔ قضایی و مطبوعات آزاد فراهم ساخت. با اینها، قدرت دربار و مراجع دینی ایران کاهش یافت و اختیارات بیشتری را به مجلس داد که موضعی محکم در برابر دست‌درازی‌های اروپایی به ایران گرفت. فتح تهران در سال ۱۹۰۹ م صورت پذیرفت و محمدعلی‌شاه از سلطنت برکنار شد. پس از این، احمدشاه قاجار به آخرین شاه این دودمان تبدیل شد؛ در حالی که روسیه در شمال ایران سلطه‌گری می‌کرد، انگلیس نیز درخواست حضور نظامی در جنوب ایران را کرد. همچنین روسیه تلاش داشت تا با استفاده از جریانات داخلی، مشروطه را ناکام بگذارد. تمام این‌ها، در نهایت توانستند مشروطه و جریان اصلاحات در ایران را تحت فشار قرار دهند و تا شروع جنگ جهانی اول، روسیه عملاً بر ایران حکومت می‌کرد.[۵۹][۶۱]

    اشغال ایران در جنگ جهانی اول و قحطی ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ ایران ضربه‌های بعدی بر پیکر ایران قاجاری بودند. در قرارداد ۱۹۱۹ م، هیئت دولت ایران با ریاست وثوق الدوله قصد داشت برای ادارات، مستشاران انگلیسی بیاورد و به شکل کلی، در ادارهٔ امور لشکری و دولتی، اروپاییان را مسئول گذارد؛ این با اعتراضات شدید مردم روبرو شد و شیخ محمد خیابانی در تبریز و میرزا کوچک خان جنگلی در رشت، پرچم مخالفت برافراشتند. در این دوره، ضعف دولت با بی‌نظمی و مشکلات اقتصادی همراه بود. در پایان این رخدادها، رضاشاه از مازندران به پا خواست و دودمان پهلوی را بنیان نهاد.[۶۲][۵۹]

    دودمان پهلوی  رضاشاه، بنیان‌گذار شاهنشاهی پهلوی

    پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ (۱۹۲۱)، میان سال‌های ۱۹۲۱ و ۱۹۲۵ رضاخان — نخست به‌عنوان وزیر جنگ و سپس، نخست‌وزیر در دوران احمدشاه — ارتشی ساخت که تنها به او وفادار بود. او همچنین توانست نظم سیاسی را در کشوری که سال‌ها جز آشفتگی چیزی ندیده بود، ایجاد کند. تحکیم اقتدار و پیشبرد اصلاحات وی، ادامه یافت تا اینکه مجلس در ۹ آبان ۱۳۰۴، پایان قاجاریان را اعلام کرد و در ۲۱ آذر همان سال، پادشاهی ایران رسماً به وی سپرده شد. تاج‌گذاری رضاشاه نیز در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵، انجام شد.[۵۹][۶۲][۶۳]

    در دوران پادشاهی رضاشاه، بازساخت آموزشی و قضایی ایران، انجام شد که اساس یک دولت مدرن ایرانی را بنا نهاد و از نفوذ طبقات مذهبی، کاست. طیف گسترده‌ای از امور حقوقی که پیش‌تر در کنترل مذهب شیعه بود، دیگر یا توسط دادگاه‌های سکولار اداره می‌شد یا توسط بوروکراسی‌های دولتی نظارت می‌شد که در نتیجه، وضع زنان کشور بهبود یافت. سنت حجاب زنان منع شد، حداقل سن ازدواج افزایش یافت و قوانین سختگیرانهٔ مذهبی طلاق، منصفانه‌تر شدند.[۶۳] شاه جدید همچنین شمار و دسترسی‌پذیری آموزشگاه‌های سکولار را برای هم پسران هم دختران، افزایش داد و دانشگاه‌های بزرگی چون دانشگاه تهران ساخته شد تا یکی دیگر از انحصارهای روحانیت ایران، این بار در آموزش، از بین برود. در همین حال، در دوران وی، مطبوعات در خفقان بودند.[۶۳] نیاز به گسترش بازرگانی و تهدیدهای احتمالی از سوی انگلیس و شوروی، رضاشاه را به گسترش روابط تجاری با آلمان نازی در دههٔ ۱۹۳۰ سوق داد.[۶۳]

    رضاشاه نخستین پادشاه ایرانی پس از دوران هخامنشیان بود که یک ارتش دائمی را برای کشورش، سازمان داد.[۶۲] وی بهداشت در ایران را نیز سامان داد و در دورانش، بیمارستان‌هایی در تهران و استان‌های ایران، ساخته و تجهیز شدند. ساخت نخستین زیرساخت‌های همگانی مدرن ایران همچون نیروگاه، کارخانه‌های نوین، سیستم ترابری جدید، سیستم ارتباطات انسانی، نهادهای مالی و ادارات نیز در همین دوره انجام شد. فناوری نیز در بسیاری از عرصه‌ها، حتی کشاورزی، دخیل گشت.[۶۲]

    در تیرماه ۱۳۱۶، پیمان سعدآباد با درون‌مایهٔ اتحاد، میان ایران، افغانستان، ترکیه و عراق نوشته شد. منش سیاسی رضاشاه، تبلیغات منفی قدرتمندی علیه او ایجاد کرد و بریتانیا که از دیرباز به شخص رضاشاه بدبین بود، روابط ایران با ایتالیا، فرانسه و آلمان را نیز سبب نگرانی دانست؛ تبلیغات رسانه‌ای علیه رضاشاه، پس از روابط ۱۹۳۹ ایران با ژاپن، شدت گرفت. با رخ دادن جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بی‌طرفی، بریتانیا و شوروی ایران را اشغال کرده و رضاشاه را با اعمال فشار برکنار کردند. بریتانیا در هنگام اشغال ایران توانست چند تهدید دیگر هم از بین ببرد؛ برای مثال، ناوگان دریایی ایران که در حال شکل‌گیری بود را به همراه دریابانانی همانند غلامعلی بایندر، از میان برداشت. پس از اشغال ایران، بریتانیا و شوروی به محمدعلی فروغی پیشنهاد دادند که رسماً جمهوریت را اعلام کند که وی مخالفت کرد. کمی بعد، آشکار شد که بریتانیا و شوروی خواستار کنار زدن رضاشاه هستند و این دو، در نهایت از سلطنت پسر او، محمدرضا پهلوی حمایت کردند.[۶۴]

     کنفرانس تهران با شرکت وینستون چرچیل، فرانکلین دلانو روزولت، و ژوزف استالین (۱۳۲۲) خانوادهٔ سلطنتی ایران هنگام تاج‌گذاری محمدرضا پهلوی در آبان ۱۳۴۶

    آغاز پادشاهی محمدرضا پهلوی، با اشغال ایران در جنگ جهانی دوم هم‌زمان شد. کمی پس از پادشاهی وی، در آغاز دههٔ ۱۳۲۰، ایران پذیرفت که رسماً در کنار متفقین قرار گیرد و متفقین اعلام کردند، به استقلال و یکپارچگی سرزمین ایران احترام خواهند گذاشت.[یادداشت ۱] با پشتیبانی آمریکا و با سیاست نخست‌وزیر وقت، قوام السلطنه به حکومت خودمختار در آذربایجان و کردستان خاتمه داد. با پیشرفت جهان، در ایران نیز نیاز به فضای سیاسی و رسانه‌ای جدید حس شد و با فرمان محمدرضا پهلوی، تمام زندانیان سیاسی از عفو کامل برخوردار گشته و فضا برای رسانه‌ها بازتر شد؛ در همین حین، احزاب سیاسی در این کشور جان گرفته و بر عموم مردم اثر گذاشتند.[۶۵] با این وجود، اعتراضات فراوانی به شخص محمدرضا پهلوی شد و بخشی از مردم با قدرت داشتن یک «فرد» مخالفت داشتند. حزب‌هایی نیز به ترورهای برنامه‌ریزی‌شده دست زده و به مخالفت با شاه روی آوردند. از مهم‌ترین وقایع دوران محمدرضا شاه، آغاز جنبش ملی‌شدن نفت ایران و قدرت گرفتن محمد مصدق بود. مصدق که در اوایل جنبش نفت، از حمایت شاه برخوردار بود، پس از ملی‌شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹، محبوبیت بسیاری میان مردم کسب کرد. اگرچه، دولت قانونی وی با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (عملیات پنهان وابسته به آمریکا و انگلیس) سرنگون شد.[۶۶][۶۷]

    سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) تحت فرمان شاه تشکیل شد و وظیفه امنیت داخلی را به‌عهده گرفت[۶۸] و در عمل به سرکوب مخالفان داخلی پرداخت.[۶۹] در سال ۱۳۴۱، محمدرضا پهلوی محبوبیت بالایی کسب کرده بود و اکثریت جامعه با انقلاب سفید موافق بودند. او برای نزدیکی به مردم؛ به همراه شهبانو از آموزشگاه‌ها، بیمارستان‌ها و خیریه‌ها بازدید می‌کرد. اصلاحات ارضی و برابری حقوق زنان و مردان، قرار گرفتن ایران در بین مدرن‌ترین کشورهای جهان تا پایان سدهٔ بیستم از اهداف شاه بودند. او تلاش می‌کرد تا ایران را به‌سوی «تمدن بزرگ» هدایت کند، اصطلاحی که در سال ۱۹۷۲ ابداع شد. توسعه اقتصادی یک استراتژی کلیدی در جهت نیل به این مقصود بود.[۷۰] محمدرضاشاه سیاست‌های مدرن‌سازی پدرش را دنبال نمود و توسعه بخشید. از دید توسعه اجتماعی شاه یک انقلابی بود اما هر چقدر که سیاست‌های او انقلابی‌تر می‌شد، مخالفت علما و سایر گروه‌های ذی‌نفع بیشتر می‌شد. با این وجود اصلاحات سیاسی شاه بسیار عقب‌تر از اصلاحات اجتماعی ایران بود.[۷۱] شاه یکی از پرزرق‌وبرق‌ترین ارتش‌های جهان را در ایران ایجاد کرده بود.[۷۲] بخش زیادی از درآمد نفتی کشور به تجهیز ارتش اختصاص می‌یافت. به‌طوری‌که سفرهای متعدد به انگلیس و دیگر کشورهای قدرتمند می‌کرد و پس از ایجاد رابطه دوستانه با آن‌ها، به خرید تجهیزات نظامی می‌پرداخت.[۷۳]

    در دههٔ چهل و اوایل دههٔ پنجاه هجری شمسی، ایران رشد اقتصادی سریعی را شاهد بود. شاه روحانیون را آرام کرد و کمی بعد با مشارکت برابر زنان در انتخابات و راه‌یابی آنان به مجلس جدید، ایران فضای سیاسی جدیدی را تجربه کرد. از این دوران، ایران در نشریات جهانی پوشش بالایی کسب کرد و سران کشورهای مختلف، به ایران رفت‌وآمد بازدیدی و سیاسی داشتند. کم‌کم شمار کارکنان خارجی در کشور افزایش یافت و کارخانه‌های بزرگی در ایران تأسیس شدند. مهندسان ایرانی و خارجی نیز زیرساخت و امکانات نوینی را در کشور ایجاد کردند. سپس محمدرضاشاه نظام تک حزبی را در کشور حاکم کرد. سرانجام او در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۵۷ و در پی اعتراض‌های گسترش‌یافته مخالفان به رهبری روح‌الله خمینی، ایران را برای همیشه ترک کرد و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، در پی بی‌طرفی ارتش، انقلاب ۱۳۵۷ به سرانجام خود رسید.[۷۴][۷۵]

    جمهوری اسلامی  تصویری از سخنرانی رهبر انقلاب ۱۳۵۷ در بهشت زهرا تهران (بهمن ۱۳۵۷)

    انقلاب ۱۳۵۷ ایران با رهبری سید روح‌الله خمینی، پادشاهی پهلوی را پایان داد و به پدیدار شدن جمهوری اسلامی ایران انجامید؛ این انقلاب، حاصل مشارکت مردم، اعتراضات پیوسته و آغاز قدرت خمینی در فرانسه است. پس از تظاهرات ۱۷ شهریور که به کشته شدن ۸۸ نفر منجر شد، فاصلهٔ حکومت پهلوی با مردم و پریشانی شرایط، بر همگان آشکار شد.[۷۶] پس از حدود یک سال اعتصاب و تظاهرات، در ۱۲ بهمن همان سال، سید روح‌الله خمینی از فرانسه، به ایران بازگشت و دولت جدیدی را تشکیل داد.[۷۷] در فروردین ۱۳۵۸، در همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران، واجدان شرایط رأی‌دهی با قاطعیت موافقت خود را اعلام کردند و ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، رسماً به یک جمهوری اسلامی تبدیل شد. کمی بعد، در همه‌پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (۱۳۵۸)، مردم با قاطعیت به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت دادند.[۷۸]

    دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به گروگان‌گیری در سفارت ایالات متحده آمریکا دست زدند و خمینی، رهبر انقلاب ۱۳۵۷، این عمل را «انقلاب دوم» دانست؛ این رویداد، روابط دیپلماتیک تهران و واشینگتن را پایان داد.[۷۹] از سال ۱۳۵۹ نیز انقلاب فرهنگی ایران آغاز شد؛ این انقلاب، ضمن «اسلامی‌سازی» فرهنگی و آموزشی، به پاک‌سازی دانشگاهیانی که از دیدگاه حکومت جدید، «غرب‌زده» به‌شمار می‌رفتند، پرداخت.[۸۰]

    جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، با هدف‌گیری غرب ایران توسط عراق، رسماً آغاز شد و در اوایل، نیروهای صدام توانستند پیشروی فراوانی انجام دهند. ارتش ایران نیز با وقوع انقلاب، فرماندهان و نیروهای با تجربهٔ خود را از دست داده بود و در عملیات‌های بسیاری شکست خورد. اما از سال ۱۳۶۱، با آزادسازی خرمشهر، نیروهای ایرانی شروع به عقب‌راندن ارتش دشمن کردند. در همان سال، ایران آغاز به انجام عملیات‌هایی در خاک عراق کرد که در نهایت، با پیروزی عراق همراه شدند. از پایان عملیات کربلای پنج در اسفند ۱۳۶۵، تا آغاز عملیات والفجر ۱۰ ایران در اواخر زمستان سال بعد، برای حدود یک سال، ایران و عراق پیشروی خاصی در خاک یکدیگر نداشتند. سرانجام، در تیرماه ۱۳۶۷، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط رهبر ایران پذیرفته شد تا افزایش معلولین غیرنظامی و کشته‌شدگان این جنگ، پس از حدود ۸ سال پایان یابد.[۸۱]

    به گزارش بی‌بی‌سی فارسی، اینکه انگیزهٔ مردم ایران از مشارکت در انقلاب ۱۳۵۷، برخورداری از امکانات اقتصادی بیشتر بود یا استقرار حکومت دینی، هنوز محل اختلاف است اما این انقلاب، حکومتی را سرنگون کرد که اولویت اصلی یا منحصر به فرد آن، توسعهٔ سریع اقتصادی و اجتماعی ایران بوده‌است. با سقوط نظام پهلوی، روند مصادره و تعطیلی واحدهای نوین صنعتی، خدماتی و کشاورزی، تا از کار انداختن بخش نوین اقتصاد این کشور ادامه یافت و جایگاه پیشین ایران در جهان، از دست رفت. دیدگاه‌های قدیمی نخبگان سیاسی و اقتصادی جدید و شکل‌گیری اقتصاد زیرزمینی، گسترش رفتارهای فاسد اقتصادی و انحصار نهادهای قدرتمند بر بخش بزرگی از اقتصاد ملی، بیش از پیش به اقتصاد ایران ضربه زد.[۸۲] مخالفان سرمایه‌داری در اوایل انقلاب، از نقش برتر دولت در اقتصاد هواداری کردند و پس از حملهٔ عراق به ایران، توانستند کشور را به سوی اقتصاد متمرکز دولتی پیش ببرند. ضعف اقتصادی ایران و شکل‌گیری صاحب‌امتیازان اقتصاد دولتی، به اوج‌گیری قدرت‌های منطقه‌ای، همانند امارات، ترکیه و عربستان کمک کرد. ایران پس از جنگ با عراق، اقتصاد بدون تنشی نداشته‌است و کارفرمایان ایرانی به تطبیق با شرایط اقتصاد جنگی و اقتصاد مقاومتی تشویق شده‌اند.[۸۳] اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز، بر شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» استوار شد و اولویت روابط، با کشورها و حرکت‌های اسلامی و کشورهای منطقه بوده‌است؛ اگرچه، این سیاست با گذشت زمان تغییر کرد و روابط به سوی اروپا، روسیه، انگلستان، ایالات متحده و در نهایت، کشورهای عربی تغییر کرد.[۸۴] همچنین نظام جمهوری اسلامی ایران مدعی مالکیت قانونی ایران بر منطقهٔ قره سو می‌باشد.[۸۵] ایران که برای چهار دهه با انواع تحریم‌های بین‌المللی روبرو بود، تلاش کرد به اقتصاد خود جان تازه‌ای دهد؛ برنامه جامع اقدام مشترک از مهم‌ترین توافقات جمهوری اسلامی با دیگر ملل بوده‌است که پس از آن، با ورود سرمایه به کشور، پیشرفت اقتصادی قابل توجهی در ایران صورت گرفت. هرچند که خروج آمریکا از برجام و تحریم‌های مجدد، این توافق را به هم ریخت و علاوه بر سرمایهٔ خارجی، سرمایهٔ داخلی ایران نیز به خروج از کشور شتافت.[۸۶][۸۷] کشته شدن قاسم سلیمانی، حمله موشکی ایران به نیروهای آمریکایی در عراق و ادامه یافتن بحران خلیج فارس، ایران را در آغاز دههٔ ۲۰۲۰ میلادی، با تنش‌های جدیدی روبرو ساخت.[۸۷]

     اعتراضات دی ۱۳۹۶ ایران

    تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷، اعتراضات ۱۳۸۸، اعتراضات دی ۱۳۹۶، اعتصابات ۱۳۹۷-۱۳۹۸، اعتراضات آبان ۱۳۹۸ و اعتراضات ۱۴۰۱ نمونه‌هایی از نارضایتی‌های منجر به اعتراض دوران جمهوری اسلامی هستند. بر اساس تحلیلی در سال ۱۳۹۷، در این سال‌ها، افزایش شکاف طبقاتی، فساد سیستماتیک دولتی و فشارهای خارجی، با افزایش نارضایتی همگانی، اعتراضات سراسری پراکنده‌ای را برانگیخت.[۸۸] اعتراضات ۱۳۸۸، پیامد پیروزی احمدی‌نژاد بر موسوی در انتخابات ۱۳۸۸ بود.[۸۹] پس از ناکامی این اعتراضات، حامیان نتایج انتخابات، کم‌کم مستندهای انتخاباتی بی‌شماری را پنهان یا از دسترس خارج کردند.[۹۰] اعتراضات ۱۳۹۶ ماهیتی ضدحکومتی داشت که از نارضایتی‌های اقتصادی و سیاسی تغذیه می‌شد و در پاسخ آن، حکومت افزون بر برگزاری تظاهرات و محدودسازی شبکه‌های اجتماعی، از عوامل خارجی گفت و معترضان را سرکوب کرد که شماری از آنان، کشته شدند.[۹۱] اعتراضات آبان ۱۳۹۸ (پس از افزایش قیمت بنزین در ایران) نیز با سرکوب شدید مردم معترض همراه شد و بنابر گزارش‌های خارجی، شمار کشته‌شدگان تا ۱۵۰۰ تن و شامل زنان و نوجوانان بوده‌است. اگرچه وزیر کشور، شمار کشته‌شدگان را ۲۰۰ تا ۲۲۵ تن اعلام کرد. در این تظاهرات، ویدئوهایی از شلیک مستقیم نیروهای امنیتی به معترضان منتشر شد.[۹۲][۹۳] به‌گزارش گاردین، اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ که به‌دنبال کشته‌شدن مهسا امینی توسط نیروهای گشت ارشاد اتفاق افتاد، بزرگ‌ترین تهدید برای حکومت از زمان انقلاب ۱۳۵۷ بوده‌است.[۹۴]

    فریدون بیگلری‎. "Ganj Par: The first evidence for Lower Paleolithic occupation in the Southern Caspian Basin, Iran" (به انگلیسی). Retrieved 2020-03-27. «ANCIENT IRAN MUSEUM by Ali Majdfar». PBase (به انگلیسی). بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۰-۰۳-۲۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۸. J. D. Vigne; J. Peters; D. Helmer (2002). First Steps of Animal Domestication, Proceedings of the 9th Conference of the International Council of Archaeozoology. Oxbow Books, Limited. ISBN 978-1-84217-121-9. Daryaee, “The Oxford Handbook of Iranian History”, 14-15. «NEOLITHIC AGE IN IRAN». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ آوریل ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۶-۱۲. «NEOLITHIC AGE IN IRAN – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۸. M. A., Anthropology; B. Ed., Illinois State University. "The Syllabary of the Gilgamesh Epic and Hammurabi's Code". ThoughtCo (به انگلیسی). Retrieved 2020-03-28. "Emergence of Agriculture in the Foothills of the Zagros Mountains of Iran", by Simone Riehl, Mohsen Zeidi, Nicholas J. Conard – University of Tübingen, publication 10 May 2013. Helwing 2006‏:‎35-48. BRONZE AGE – Encyclopaedia Iranica 1989. https://en.irna.ir/news/83161183/8-000-years-old-artifacts-unearthed-in-Piranshahr https://newspakistan.tv/8000-years-old-artifacts-unearthed-in-iran/ https://www.nation.com.pk/08-Jan-2019/8-000-years-old-artifacts-unearthed-in-iran D. T. Potts (1999). The Archaeology of Elam: Formation and Transformation of an Ancient Iranian State. Cambridge University Press. pp. 45–46. ISBN 978-0-521-56496-0. Retrieved 21 June 2013. "iran-daily" (به انگلیسی). Archived from the original on 2020-03-27. Retrieved 2020-03-27. "Archaeologists: Modern civilization began in Iran based on new evidence" (به انگلیسی). Archived from the original on 2020-03-27. Retrieved 2020-03-27. "Ancient Scripts: Elamite". www.ancientscripts.com (به انگلیسی). Archived from the original on 2020-03-28. Retrieved 2020-03-28. Abedi, Akbar; Omrani, Behrooz (2015). "Kura-Araxes culture and North-Western Iran: New perspectives from Kul Tepe Jolfa (Hadishahr)". Paléorient. 41 (1): 55–68. doi:10.3406/paleo.2015.5655. "Basu, Dipak". ww12.ivarta.com (به انگلیسی). Archived from the original on 2020-03-29. Retrieved 2020-03-29. ↑ ۲۰٫۰۰ ۲۰٫۰۱ ۲۰٫۰۲ ۲۰٫۰۳ ۲۰٫۰۴ ۲۰٫۰۵ ۲۰٫۰۶ ۲۰٫۰۷ ۲۰٫۰۸ ۲۰٫۰۹ ۲۰٫۱۰ ۲۰٫۱۱ ۲۰٫۱۲ ۲۰٫۱۳ ۲۰٫۱۴ ۲۰٫۱۵ ۲۰٫۱۶ ۲۰٫۱۷ ۲۰٫۱۸ ۲۰٫۱۹ ۲۰٫۲۰ ۲۰٫۲۱ ۲۰٫۲۲ تاریخ کامل ایران، دکتر عبدالله رازی، چاپ چهارم، ۱۳۴۷. ↑ ۲۱٫۰۰ ۲۱٫۰۱ ۲۱٫۰۲ ۲۱٫۰۳ ۲۱٫۰۴ ۲۱٫۰۵ ۲۱٫۰۶ ۲۱٫۰۷ ۲۱٫۰۸ ۲۱٫۰۹ ۲۱٫۱۰ ۲۱٫۱۱ ۲۱٫۱۲ ۲۱٫۱۳ ۲۱٫۱۴ ۲۱٫۱۵ ۲۱٫۱۶ ۲۱٫۱۷ ۲۱٫۱۸ ۲۱٫۱۹ «IRAN ii. IRANIAN HISTORY (1) Pre-Islamic Times – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ اکتبر ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۲-۱۳. Roux, Georges (1992). Ancient Iraq. Penguin Adult. ISBN 978-0-14-193825-7. Wiesehöfer, Josef (2001). Ancient Persia: From 550 BC to 650 AD. London: I.B. Tauris. ISBN 978-1-86064-675-1. https://archive.org/details/1350_20200920/page/n25/mode/2up 2002 Oxford Atlas of World History p.42 (West portion of the Achaemenid Empire) and p.43 (East portion of the Achaemenid Empire). O'Brien, Patrick Karl (2002). Atlas of World History (به انگلیسی). Oxford University Press. pp. 42–43. ISBN 978-0-19-521921-0. Visible online: Philip's Atlas of World History (1999) The Times Atlas of World History, p.79 (1989): Barraclough, Geoffrey (1997). The Times Atlas of World History (به انگلیسی). Times Books. ISBN 978-0-7230-0906-1. ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ David Sacks; Oswyn Murray; Lisa R. Brody; Oswyn Murray; Lisa R. Brody (2005). ancient Greek world. Infobase Publishing. pp. 256. ISBN 978-0-8160-5722-1. «Largest empire by percentage of world population». Guinness World Records (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۳-۳۰. «ACHAEMENID DYNASTY – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ آوریل ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۳-۳۰. Schmitt Achaemenid dynasty. Roisman, Joseph; Worthington, Ian (2011). A Companion to Ancient Macedonia. John Wiley and Sons. ISBN 978-1-4443-5163-7. ↑ ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ «Kingship ii. Parthian Period». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۰-۱۲-۳۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۲-۳۱. Green, Tamara M. (1992), The City of the Moon God: Religious Traditions of Harran, BRILL, ISBN 978-90-04-09513-7. Brosius 2006, p. 120; Garthwaite 2005, p. 78; Kurz 1983, p. 561. تمدن ایران ساسانی، و.گ. لوکونین، ترجمه، تهران ۱۳۵۰، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. "Sasanian dynasty". Britannica (به انگلیسی). Archived from the original on 2021-01-21. Retrieved 2021-01-21. History of civilizations of Central Asia, v. 3: The Crossroads of civilizations, P48. George Liska (1998). Expanding Realism: The Historical Dimension of World Politics. Rowman & Littlefield Pub Incorporated. p. 170. ISBN 978-0-8476-8680-3. Occawlonline. "The Rise and Spread of Islam, The Arab Empire of the Umayyads – Weakness of the Adversary Empires" (به انگلیسی). Retrieved 2020-03-28. پورشریعتی، پروانه (۲۰۱۸-۰۵-۲۹). «حمله اعراب به ایران». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۰۷. Suha Rassam (2005). Iraq: Its Origins and Development to the Present Day. Gracewing Publishing. p. 77. ISBN 978-0-85244-633-1. Zarrinkub,'Abd Al-Husain (1975). "The Arab Conquest of Iran and Its Aftermath". In Frye, Richard N. (ed.). Cambridge History of Iran. 4. London: Cambridge University Press. p. 46. ISBN 978-0-521-20093-6. Khanbaghi, Aptin (2006). The Fire, the Star and the Cross: Minority Religions in Medieval and Early Modern Iran (reprint ed.). I.B. Tauris. p. 268. ISBN 978-1-84511-056-7. Meri, Josef W. ; Bacharach, Jere L. (2006). Medieval Islamic Civilization: L-Z, index. Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia. II (illustrated ed.). Taylor & Francis. p. 878. ISBN 978-0-415-96692-4. ↑ ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ Richard Nelson Frye (1975). The Cambridge History of Iran. 4. Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-20093-6. Retrieved 23 June 2013. Gene R. Garthwaite (2008). The Persians. Wiley. ISBN 978-1-4051-4400-1. Andrew Lawler. "Isfahan: Iran's Hidden Jewel" (به انگلیسی). Archived from the original on 9 September 2012. Anooshahr، The Oxford Handbook of Iranian History، 273. ↑ ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ ۵۱٫۲ ۵۱٫۳ ۵۱٫۴ ۵۱٫۵ iranicaonline. «THE SAFAVIDS (1501-1722)». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۱-۰۲-۲۵. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۲-۲۸. Steven R. Ward (2009). Immortal: A Military History of Iran and Its Armed Forces. Georgetown University Press. p. 39. ISBN 978-1-58901-587-6. Retrieved 21 June 2013. ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ Axworthy, Door Michael (2006). The Sword of Persia: Nader Shah, from Tribal Warrior to Conquering Tyrant. ISBN 978-0-85772-193-8. ↑ ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ «NĀDER SHAH». بایگانی‌شده از اصلی در ۱ مارس ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۳-۰۱. ↑ ۵۵٫۰ ۵۵٫۱ «ZAND DYNASTY – Encyclopaedia Iranica». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۱-۰۳-۰۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۳-۰۱. «ĀḠĀ MOḤAMMAD KHAN QĀJĀR – Iranica». بایگانی‌شده از اصلی در ۱ مارس ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۳-۰۱. «ĀḠĀ MOḤAMMAD KHAN QĀJĀR – Iranica». بایگانی‌شده از اصلی در ۱ مارس ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۳-۰۱. Fisher, William Bayne; Avery, P. ; Hambly, G.R.G; Melville, C. (1991). The Cambridge History of Iran. 7. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-20095-0. ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ ۵۹٫۲ ۵۹٫۳ ۵۹٫۴ "Iran - The Qājār dynasty (1796–1925)". Britannica (به انگلیسی). Archived from the original on 15 April 2021. Retrieved 2021-04-15. Seyf, Ahmad (2010), "Iran and the Great Famine, 1870–72", Middle East Studies, Taylor & Francis, 46 (2): 289–306, doi:10.1080/00263201003616584. Russia and Iran in the Great Game: Travelogues and Orientalism, Elena Andreeva, 40. ↑ ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ ۶۲٫۲ ۶۲٫۳ "IRAN ii. IRANIAN HISTORY (2) Islamic period (p – Iranica" (به انگلیسی). Archived from the original on 15 April 2021. Retrieved 2021-04-15. ↑ ۶۳٫۰ ۶۳٫۱ ۶۳٫۲ ۶۳٫۳ "Iran - Rise of Reza Khan" (به انگلیسی). Archived from the original on 2021-04-15. Retrieved 2021-04-15. آخرین شاهنشاه، هوشنگ نهاوندی-ایوبوماتی، دادمهر ۱۳۹۲ خورشیدی، بخش دوم، فصل اول (۱۱۵). آخرین شاهنشاه، هوشنگ نهاوندی-ایوبوماتی، دادمهر ۱۳۹۲ خورشیدی، بخش دوم، فصل دوم (۱۳۷). Nikki R. Keddie, Rudolph P Matthee. Iran and the Surrounding World: Interactions in Culture and Cultural Politics University of Washington Press, 2002 p. 366. Stephen Kinzer (2011). All the Shah's Men. John Wiley & Sons. p. 10. ISBN 978-1-118-14440-4. Retrieved 21 June 2013. Roger Savory. Jonathan White, 281. Roger Savory, 449. Roger Savory, 451. Richard W. Cottam, 143. Ann Gillespie, 191. آخرین شاهنشاه، هوشنگ نهاوندی-ایوبوماتی، دادمهر ۱۳۹۲ خورشیدی، بخش دوم، فصل چهارم (۲۱۵). آخرین شاهنشاه، هوشنگ نهاوندی-ایوبوماتی، دادمهر ۱۳۹۲ خورشیدی، بخش چهارم، فصل دوم (۴۸۹). آخرین شاهنشاه، هوشنگ نهاوندی-ایوبوماتی، دادمهر ۱۳۹۲ خورشیدی، بخش پنجم، فصل پنجم (۷۰۳). «گاهشمار انقلاب». BBC News فارسی. ۲۰۱۹-۰۲-۰۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۶. «آرشیو روزنامه دنیای اقتصاد | شماره 4486». دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۶. «آلبوم عکس؛ اشغال سفارت آمریکا در تهران». BBC. ۲۰۱۹-۱۱-۰۴. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۷. «انقلاب فرهنگی؛ خمینی و بنی‌صدر و سروش در یک جبهه». BBC. بایگانی‌شده از اصلی در ۵ مه ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۷. «ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟». BBC. ۲۰۱۸-۰۷-۱۸. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۲۷ اوت ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۷. «چهل سال و سرانجام وعده‌های اقتصادی انقلاب». BBC News. ۲۰۱۹-۰۲-۰۱. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۷ آوریل ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۷. فریدون خاوند اقتصاددان و تحلیلگر اقتصادی. «اقتصاد ایران و جنگ هشت ساله». رادیو فردا. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۷ آوریل ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۷. بخش تحلیل هوشنگ امیراحمدی، تحلیل‌گر سیاسی. «BBC Persian». www.bbc.com. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۸ آوریل ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۸. https://www.farsnews.ir/my/c/98924 «تحریم‌های آمریکا؛ چه شد که اقتصاد ایران به این روز افتاد؟». BBC. ۲۰۱۹-۱۱-۰۳. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۸ آوریل ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۸. ↑ ۸۷٫۰ ۸۷٫۱ «روند رشد اقتصادی ایران در 9 سال اخیر / رشد چشمگیر در دوره برجام». تجارت‌نیوز و statista. ۲۰۲۰-۰۱-۲۳. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۸ آوریل ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۸. «چرا در ایران انقلاب نمی‌شود؟». رادیو فردا. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. "Iran protests: Fifth day of unrest as regime cracks down on critics". the Guardian (به انگلیسی). 2009-06-17. Retrieved 2020-08-06. «محرمانه‌های انتخابات ۱۳۸۸». BBC News. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. «اگر اعتراضات در ایران ادامه پیدا کند چه می‌شود؟». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. «وزیر کشور ایران می‌گوید بیش از ۲۰۰ نفر در جریان اعتراضات آبان کشته شدند». BBC News. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. «رویترز: خامنه‌ای دستور داد «هر کار لازم است بکنید»، «۱۵۰۰» نفر کشته شدند». رادیو فردا. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۶. "Fresh protests erupt in Iran's universities and Kurdish region". The Guardian. 6 November 2022. Retrieved 7 November 2022.


    خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «یادداشت» وجود دارد، اما برچسب <references group="یادداشت"/> متناظر پیدا نشد. ().

    خلاصه

ﺕﺍﺭﺎﺒﻋ ﺏﺎﺘﮐ

سلام
سلام
جهان
جهان
سلام دنیا
سلام دنیا
متشکرم
متشکرم
خداحافظ
خداحافظ
آره
آره
خیر
خیر
چطور هستید؟
چطور هستید؟
خوب، ممنون
خوب، ممنون
قیمتش چنده؟
قیمتش چنده؟
صفر
صفر
یکی
یکی

ﺪﯿﺑﺍﻮﺨﺑ ﮏﯾﺩﺰﻧ ﺪﯿﻧﺍﻮﺗ ﯽﻣ ﺎﺠﮐ ایران ?

Booking.com
489.888 ﻞﮐ ﺭﺩ ﺪﯾﺩﺯﺎﺑ, 9.197 ﻪﻗﻼﻋ ﺩﺭﻮﻣ ﻁﺎﻘﻧ, 404 مقصدها, 53 ﺯﻭﺮﻣﺍ ﯼﺎﻫﺪﯾﺩﺯﺎﺑ.