مزدیسنا

مَزدَیَسنا (مزداپرستی) که به آن دین زرتشت و دین بِهی هم می‌گویند، دینی یکتاپرستانه و هستی‌شناس توحیدی است که از آموزه‌های رهبر دینی ایرانی، زرتشت اسپیتمان، سرچشمه می‌گیرد. در جهان‌بینی مزدایی، جهان صحنه برخورد میان خیر و شر است و در فرجام کار، نیکی بر بدی پیروز خواهد شد. با وجود اینکه مزدیسنا دینی یکتاپرست است اما در سیر زمان المان‌هایی نیز از یک‌ازچندپرستی، یکتاپرستی/یگانه‌انگاری و چندخدایی در آن دیده می‌شود. بسیاری از ویژگی‌های مزداپرستی مانند یکتاپرستی باور به ظهور منجی، آزادی اراده، حساب‌رسی پس از مرگ و همچنین بهشت و دوزخ بر ادیان و مکاتب فلسفی دیگر، نظیر مسیحیت، یهودیت، اسلام، گنوسیسم، فلسفه یونانی، بهائیت و آیین بودایی تأثیر گذاشته‌اند. اهورامزدا، ایزد ازلی و نیک‌خواه، ایزد برتر و آفریننده نیکی‌های جهان از دید مزداپرستان است.

ریشه‌های مزدیسنا به هزاره دوم پیش از میلاد بازمی‌گردد. این دین به همراه ادیان مرتبط با آن یا شاخه‌های دیگرش، نظیر مهرپرستی و آیین زروانی، برای بیش از هزار سال، از حدود ۶۰۰ پیش از میلاد تا ۶۵۰ پس از میلاد، دین رسمی شاهنشاهی‌های باستانی ایرانی بوده‌است؛ تا اینکه در نهایت با حمله مسلمانان به ایران جایگاه خود را از دست داد. از آن پس قوانین تبعیض آمیزی علیه زرتشتیان وضع شد و آنان مورد آزار و اذیت توسط مسلمانان قرار گرفتند. برآوردهای اخیر نشان می‌دهد که حدود ۱۱۰ تا ۱۲۰ هزار زرتشتی در سراسر جهان وجود دارد که بیشتر آن‌ها در هند، ایران و کردستان عراق زندگی می‌کنند.

اوستا مهم‌ترین کتاب دینی زرتشتیان است. این کتاب گاتاها، سروده‌های زرتشت که به شرح جنبه‌های گوناگون دین بهی می‌پردازد را نیز شامل می‌شود. زرتشت، خدایان ایرانی را به دو گروه اهوراها و دیوها تقسیم کرد که دیوها شایسته پرستش نیستند. اهورامزدا (اهورای خردمند) بزرگ‌ترین اهوراست؛ او آفریدگار بزرگ است و به یاری اشه، جهان را پایدار نگاه می‌دارد. انسان‌ها این اختیار را دارند که برای همراهی کردن یا نکردن اهورامزدا (آفریدگار نیک)، تصمیم بگیرند؛ زیرا مزداپرستی مسئولیت تصمیم‌های انسان را به خود او واگذار کرده‌است. هیچ نیرویی به نیرومندی اهورامزدا وجود ندارد؛ با این حال، انگره‌مَینیو (روان مخرب) که از اکومن پدید آمده، دشمن اصلی دین به‌شمار می‌رود و در برابر سپنتا مینیو (روان نیک) قرار دارد. در نوشته‌های پهلوی از انگره‌مینیو با نام اهریمن نام برده شده‌است و او دشمن خود اهورامزداست.

اشه (راستی، نظم جهانی) نیروی زندگی است، از اهورامزدا سرچشمه می‌گیرد و در برابر دروج (دروغ، پلیدی) قرار دارد. اهورامزدا نیکی مطلق است و هیچ چیز شریری در وی وجود ندارد؛ او به یاری امشاسپندان و دیگر ایزدان — که همه آن‌ها اهورامزدا را می‌پرستند و اهورامزدا نیز در اوستا آن‌ها را شایسته پرستش می‌خواند — بر گیتیگ (گیتی، جهان مادی و دیدنی) و مینوگ (مینو، جهان معنوی و نادیدنی) نظارت می‌کند.

در دین زرتشت، هدف زندگی اشَاوان (اشه‌مند) شدن است؛ مزداپرستان وظیفه دارند که شادی را در جهان گسترش دهند، زیرا شادی به نیروهای نیک در نبرد با نیروهای شریر یاری می‌رساند. هسته اصلی مزدیسنا را می‌توان در مسائلی چون هومَتَه، هوختَه، هووَرشتَه (پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک)، یاری نیازمندان که راهی برای نشان دادن پایبندی به اشه و گسترش شادی در جهان است، برابری معنوی زنان و مردان و برابر جنسیتی در وظایف و نیک بودن بدون چشم‌داشت به پاداش خلاصه کرد.

ادامه مطلب

مَزدَیَسنا (مزداپرستی) که به آن دین زرتشت و دین بِهی هم می‌گویند، دینی یکتاپرستانه و هستی‌شناس توحیدی است که از آموزه‌های رهبر دینی ایرانی، زرتشت اسپیتمان، سرچشمه می‌گیرد. در جهان‌بینی مزدایی، جهان صحنه برخورد میان خیر و شر است و در فرجام کار، نیکی بر بدی پیروز خواهد شد. با وجود اینکه مزدیسنا دینی یکتاپرست است اما در سیر زمان المان‌هایی نیز از یک‌ازچندپرستی، یکتاپرستی/یگانه‌انگاری و چندخدایی در آن دیده می‌شود. بسیاری از ویژگی‌های مزداپرستی مانند یکتاپرستی باور به ظهور منجی، آزادی اراده، حساب‌رسی پس از مرگ و همچنین بهشت و دوزخ بر ادیان و مکاتب فلسفی دیگر، نظیر مسیحیت، یهودیت، اسلام، گنوسیسم، فلسفه یونانی، بهائیت و آیین بودایی تأثیر گذاشته‌اند. اهورامزدا، ایزد ازلی و نیک‌خواه، ایزد برتر و آفریننده نیکی‌های جهان از دید مزداپرستان است.

ریشه‌های مزدیسنا به هزاره دوم پیش از میلاد بازمی‌گردد. این دین به همراه ادیان مرتبط با آن یا شاخه‌های دیگرش، نظیر مهرپرستی و آیین زروانی، برای بیش از هزار سال، از حدود ۶۰۰ پیش از میلاد تا ۶۵۰ پس از میلاد، دین رسمی شاهنشاهی‌های باستانی ایرانی بوده‌است؛ تا اینکه در نهایت با حمله مسلمانان به ایران جایگاه خود را از دست داد. از آن پس قوانین تبعیض آمیزی علیه زرتشتیان وضع شد و آنان مورد آزار و اذیت توسط مسلمانان قرار گرفتند. برآوردهای اخیر نشان می‌دهد که حدود ۱۱۰ تا ۱۲۰ هزار زرتشتی در سراسر جهان وجود دارد که بیشتر آن‌ها در هند، ایران و کردستان عراق زندگی می‌کنند.

اوستا مهم‌ترین کتاب دینی زرتشتیان است. این کتاب گاتاها، سروده‌های زرتشت که به شرح جنبه‌های گوناگون دین بهی می‌پردازد را نیز شامل می‌شود. زرتشت، خدایان ایرانی را به دو گروه اهوراها و دیوها تقسیم کرد که دیوها شایسته پرستش نیستند. اهورامزدا (اهورای خردمند) بزرگ‌ترین اهوراست؛ او آفریدگار بزرگ است و به یاری اشه، جهان را پایدار نگاه می‌دارد. انسان‌ها این اختیار را دارند که برای همراهی کردن یا نکردن اهورامزدا (آفریدگار نیک)، تصمیم بگیرند؛ زیرا مزداپرستی مسئولیت تصمیم‌های انسان را به خود او واگذار کرده‌است. هیچ نیرویی به نیرومندی اهورامزدا وجود ندارد؛ با این حال، انگره‌مَینیو (روان مخرب) که از اکومن پدید آمده، دشمن اصلی دین به‌شمار می‌رود و در برابر سپنتا مینیو (روان نیک) قرار دارد. در نوشته‌های پهلوی از انگره‌مینیو با نام اهریمن نام برده شده‌است و او دشمن خود اهورامزداست.

اشه (راستی، نظم جهانی) نیروی زندگی است، از اهورامزدا سرچشمه می‌گیرد و در برابر دروج (دروغ، پلیدی) قرار دارد. اهورامزدا نیکی مطلق است و هیچ چیز شریری در وی وجود ندارد؛ او به یاری امشاسپندان و دیگر ایزدان — که همه آن‌ها اهورامزدا را می‌پرستند و اهورامزدا نیز در اوستا آن‌ها را شایسته پرستش می‌خواند — بر گیتیگ (گیتی، جهان مادی و دیدنی) و مینوگ (مینو، جهان معنوی و نادیدنی) نظارت می‌کند.

در دین زرتشت، هدف زندگی اشَاوان (اشه‌مند) شدن است؛ مزداپرستان وظیفه دارند که شادی را در جهان گسترش دهند، زیرا شادی به نیروهای نیک در نبرد با نیروهای شریر یاری می‌رساند. هسته اصلی مزدیسنا را می‌توان در مسائلی چون هومَتَه، هوختَه، هووَرشتَه (پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک)، یاری نیازمندان که راهی برای نشان دادن پایبندی به اشه و گسترش شادی در جهان است، برابری معنوی زنان و مردان و برابر جنسیتی در وظایف و نیک بودن بدون چشم‌داشت به پاداش خلاصه کرد.

زرتشتی‌گریِ امروزی، یک دین یکپارچه نیست و مزداپرستان امروزه به دو گروه عمده اصلاح‌گرایان و سنت‌گرایان تقسیم می‌شوند؛ همچنین جنبش‌های دیگری نیز درحال شکل‌گیری در میان زرتشتیان هستند.

در دوران شاهنشاهی هخامنشی، دین زرتشتی دین دولتی بود و شامل عبادت رسمی بود. شاهان ایرانی به زرتشتیان پارسا معروف بودند و با قانون زرتشتی به نام اشه حکومت می‌کردند. با این حال کوروش بزرگ که این امپراتوری را پایه‌گذاری کرد، از تحمیل دین زرتشتی بر ساکنان سرزمین‌های فتح شده خودداری کرد. مهربانی کوروش کبیر با یهودیان به عنوان جرقه‌ای برای نفوذ زرتشتیان بر یهودیت ذکر شده‌است.

مقصدها