Norge
نروژﺯﺍ ﻪﻨﯿﻣﺯ نروژ
نروژ یا ناروی (به نروژی: Noreg یا Norge) تلفظ [ˈnɔ̂rɡə] ( گوش دهید)؛ (نروژی نو: نُرِگْ) با نام رسمی پادشاهی نروژ (به نروژی: Kongeriket Noreg) کشور پادشاهی مستقل و متمرکزی است که در قاره اروپا قرار دارد و قلمروی آن بخش غربی شبه جزیره اسکاندیناوی، یان ماین و مجمعالجزایر سوالبارد در قطب شمال را دربرمیگیرد. شهر اُسلو، بزرگترین شهر و پایتخت کشور نروژ است.
پس از امضای معاهده اسپیتسبرگن (که با نام پیمان سوالبارد نیز شناخته میشود) در ۹ فوریهٔ ۱۹۲۰ (۱۹ بهمن ۱۲۹۸) تسلط مطلق و کامل نروژ بر مجمعالجزایر اسپیتسبرگن (که اکنون سوالبارد نامیده میشود) به رسمیت شناخته شد. جزیرهٔ پتر یکم در قطب جنوب و همچنین جزیره بووه در نزدیکی قطب جنوب قلمروهای وابسته به نروژ میباشند و بهعنوان بخشی از پادشاهی محسوب نمیشوند. نروژ مدعی حاکمیت بر بخشی از قطب جنوب به نام سرزمین شهبانو ماود نیز میباشد. تا سال ۱۸۱۴ (۱۱۹۲) جزایر فارو، گرینلند...ادامه مطلب
نروژ یا ناروی (به نروژی: Noreg یا Norge) تلفظ [ˈnɔ̂rɡə] ( گوش دهید)؛ (نروژی نو: نُرِگْ) با نام رسمی پادشاهی نروژ (به نروژی: Kongeriket Noreg) کشور پادشاهی مستقل و متمرکزی است که در قاره اروپا قرار دارد و قلمروی آن بخش غربی شبه جزیره اسکاندیناوی، یان ماین و مجمعالجزایر سوالبارد در قطب شمال را دربرمیگیرد. شهر اُسلو، بزرگترین شهر و پایتخت کشور نروژ است.
پس از امضای معاهده اسپیتسبرگن (که با نام پیمان سوالبارد نیز شناخته میشود) در ۹ فوریهٔ ۱۹۲۰ (۱۹ بهمن ۱۲۹۸) تسلط مطلق و کامل نروژ بر مجمعالجزایر اسپیتسبرگن (که اکنون سوالبارد نامیده میشود) به رسمیت شناخته شد. جزیرهٔ پتر یکم در قطب جنوب و همچنین جزیره بووه در نزدیکی قطب جنوب قلمروهای وابسته به نروژ میباشند و بهعنوان بخشی از پادشاهی محسوب نمیشوند. نروژ مدعی حاکمیت بر بخشی از قطب جنوب به نام سرزمین شهبانو ماود نیز میباشد. تا سال ۱۸۱۴ (۱۱۹۲) جزایر فارو، گرینلند و ایسلند بخشی از پادشاهی نروژ محسوب میشدند.
نروژ ۳۸۵٬۲۰۷ کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن بالغ بر ۵٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر میباشد. این کشور از شرق دارای یک نوار طولانی مرزی با سوئد بوده و همچنین از شمال شرق با فنلاند و روسیه و از جنوب با تنگهٔ اسکاژراک مرز مشترک دارد. سواحل نروژ طولانی است و به اقیانوس اطلس و دریای بارنتز متصل است.
هارالد پنجم از دودمان شولسویگ هولشتاین سوندربورگ گلوکسبورگ پادشاه نروژ است. ارنا سلبرگ با جانشینی ینس استولتنبرگ از سال ۲۰۱۳ نخستوزیر نروژ میباشد. بنا بر قانون اساسی مشروطه تدوین شده در سال ۱۸۱۴ (۱۱۹۲) قدرت در این کشور بین پارلمان، پادشاه و شورای پادشاهی و دادگاه عالی تقسیم شدهاست. بین سالهای ۱۶۶۱ تا ۱۸۱۴ (۱۰۳۹ تا ۱۱۹۳) پادشاهی مطلقه بر نروژ حاکم بود و پیش از سال ۱۶۶۱ (۱۰۳۹) قدرت بین پادشاه و نخبگان تقسیم شده بود. پادشاهی نروژ که در سال ۸۷۲ (۲۵۱) از یکی پادشاهیهای محلی پیتی (جوامع قبیلهای قدیمی در نروژ) نشأت گرفت، یکی از قدیمیترین پادشاهیهای اروپا و جهان است که همچنان پا بر جاست. این پادشاهی به مدت ۱۱۰۰ سال به صورت متوالی وجود داشته و بیش از شصت پادشاه و کنت بر آن حکم راندهاند.
تقسیمات اداری در نروژ در دو سطح شهرستان و شهرداری میباشد. مردمان سامی به وسیله پارلمان سامی و قانون فینمارک دارای مقدار معین خودمختاری در قلمروهای سنتیشان هستند. این کشور دارای روابط نزدیک با اتحادیه اروپا (با وجود شکست دو همهپرسی پیوستن نروژ به اتحادیه اروپا) و ایالات متحده آمریکا میباشد. نروژ یکی از اعضای بنیانگذار سازمان ملل متحد، ناتو، شورای اروپا، پیماننامه جنوبگان، شورای نوردیک، منطقه اقتصادی اروپا، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و همچنین بخشی از منطقه شنگن بهشمار میآید.
این کشور دارای ذخایر بزرگ نفت خام، گاز طبیعی، معدن و آب شیرین است. صنایع پتروشیمی یک چهارم از تولید ناخالص داخلی نروژ را تشکیل میدهد. بر پایه فهرست بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، نروژ چهارمین کشور دنیا از نظر درآمد سرانه میباشد. نروژ به نسبت جمعیت بزرگترین تولیدکننده غیر خاورمیانهای نفت و گاز طبیعی جهان است. بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ نروژ در صدر فهرست شاخص توسعه انسانی و همچنین در پنج سال گذشته در صدر فهرست شاخص رفاه لگتوم قرار داشتهاست. حکومت نروژ از نوع پادشاهی مشروطه بوده و هماکنون شاه هارالد پنجم پادشاه نروژ است. نروژ جزو اتحادیه اروپا نیست و مردم این کشور در همهپرسیهای انجام شده عضویت در این اتحادیه را رد کردهاند.
براساس نتایج پژوهشی که در سال ۲۰۱۲ میلادی، دانشگاه کلمبیا در نیویورک انجام داد، نروژ از جمله کشورهایی است که راضیترین شهروندان را دارد. وایکینگها مهمترین اقوامی بودند که در نروژ سکنی داشتند.
طبق دفتر آمار نروژ در سال ۲۰۲۱, حدود ۲۳٫۰۰۰ ایرانی در کشور نروژ ساکن هستند که بیشترشان در شرق این کشور تمرکز دارند. حدود یک سوم ایرانیان نروژ ریشه در استان تهران دارند. اصلیت یک سوم دیگر ایرانیان مقیم نروژ به استانهای غربی کشور از جمله کرمانشاه، لُرستان، کُردستان، خوزستان و آذربایجان غربی برمیگردد. حدود یک پنجم شهروندان ایرانی که در نروژ زندگی میکنند، از استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل به این کشور مهاجرت کردهاند.
ﺩﺭﻮﻣ ﺭﺩ ﺮﺘﺸﯿﺑ نروژ
- ﻝﻮﭘ ﺪﺣﺍﻭ کرون نروژ
- ﯽﻣﻮﺑ ﻢﺳﺍ Norge
- ﺱﺎﻤﺗ ﺪﮐ +47
- ﯽﺘﻧﺮﺘﻨﯾﺍ ﻪﻨﻣﺍﺩ .no
- Mains voltage 230V/50Hz
- Democracy index 9.81
- ﺖﯿﻌﻤﺟ 5550203
- ﻩﺯﻮﺣ 385207
- ﯽﮔﺪﻨﻧﺍﺭ ﺖﻤﺳ right
- از پیدایش تا قرن هجدهم
۱۸ هزار سال پیش، نروژ پوشیده از یخ بود. به تدریج هوا گرمتر شد، یخها ذوب شدند و نخستین گروه از انسانها حدود ۱۱ هزار سال پیش در دوران نوسنگی از آلمان راهی این سرزمین شدند و پس از پیمودن نواحی پوشیده از یخ به اینجا رسیدند. با گذشت زمان، هوا گرمتر شد و جنگلها رویش کردند. مردم به تدریج به کشاورزی و نگهداری از حیوانات اهلی پرداختند. در سال ۷۹۳، نروژیها به صومعهای که در جزیره لیندیسفارنه در شرق سواحل شمالی انگلستان واقع شده بود حمله کردند. برای نخستین بار، مردم منطقه شمال اروپا نقش مهمی در تاریخ اروپا ایفا کردند. سوئدیها، دانمارکیها و نروژیها کشتیهای خوبی داشتند و راهی سفرهای دریایی طولانی میشدند. آنها را وایکینگ مینامیدند. آنها تجارت میکردند، به چپاول میپرداختند، میجنگیدند و افرادی را برای بردگی به اسارت میگرفتند. وایکینگها آیین خاص خود و خدایان زیادی داشتند. بسیاری از وایکینگها نروژ را ترک کردند و در مناطق دیگر مستقر شدند.
...ادامه مطلبخلاصهاز پیدایش تا قرن هجدهم۱۸ هزار سال پیش، نروژ پوشیده از یخ بود. به تدریج هوا گرمتر شد، یخها ذوب شدند و نخستین گروه از انسانها حدود ۱۱ هزار سال پیش در دوران نوسنگی از آلمان راهی این سرزمین شدند و پس از پیمودن نواحی پوشیده از یخ به اینجا رسیدند. با گذشت زمان، هوا گرمتر شد و جنگلها رویش کردند. مردم به تدریج به کشاورزی و نگهداری از حیوانات اهلی پرداختند. در سال ۷۹۳، نروژیها به صومعهای که در جزیره لیندیسفارنه در شرق سواحل شمالی انگلستان واقع شده بود حمله کردند. برای نخستین بار، مردم منطقه شمال اروپا نقش مهمی در تاریخ اروپا ایفا کردند. سوئدیها، دانمارکیها و نروژیها کشتیهای خوبی داشتند و راهی سفرهای دریایی طولانی میشدند. آنها را وایکینگ مینامیدند. آنها تجارت میکردند، به چپاول میپرداختند، میجنگیدند و افرادی را برای بردگی به اسارت میگرفتند. وایکینگها آیین خاص خود و خدایان زیادی داشتند. بسیاری از وایکینگها نروژ را ترک کردند و در مناطق دیگر مستقر شدند.
نروژ از قدیمیترین حکومتهای پادشاهی اروپا بهشمار میآید که هنوز هم به قوت خود باقی است. نخستین حکومت پادشاهی به سال ۹۹۴ میلادی و ورود وایکینگها به منطقهٔ فعلی نروژ برمیگردد که یک وایکینگ به نام اولاف تریکوانسون با پذیرفتن آیین مسیحیت خود را پادشاه نامید.
در سال ۱۳۴۹ شیوع طاعون زندگی مردم نروژ را بهشدت دگرگون کرد و بین ۵۰ تا ۶۰ درصد از مردم این کشور را کشت.[۱] طاعون انحطاط اجتماعی و اقتصادی نروژ را سبب شد[۲] و بازماندگان این بیماری با فقر و تهیدستی مواجه شدند.[۳]
در سال ۱۳۹۷ میلادی، نروژ و دانمارک یک اتحادیه را تشکیل دادند که چهار قرن پایدار ماند.
قرن نوزدهمنقاشی اِیدزوُلد ۱۸۱۴، (سال تصویب قانون اساسی نروژ) مجلس ملی آن سال را نشان میدهد. این تصویر، بین سالهای ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۵ توسط اُسکار ورگه لاند، نقاشی شدهاست و هنوز در سالن مجلس ملی نمایندگان نروژ بر دیوار است.در سال ۱۸۱۴ در پایان جنگهای ناپلئونی، نروژ کوشید تا مجدداً خودمختار گردد ولی این کشور به زیر حکمرانی پادشاهان سوئدی درآمد. در همین زمان سوئد پیشنهاد ادغام نروژ در خاک خود را کرد ولی با مقاومت نروژ مواجه شد. سپس سوئد با یک حملهٔ برقآسا نروژ را اشغال نمود اما پذیرفت که نروژ کماکان قانون اساسی خود را حفظ کند. هرچند به پارلمان مجزای نروژ استقلال زیادی داده شد. رشد ملیگرایی در نروژ فشار بسیاری را بر اتحاد با سوئد وارد کرد. در ۱۹۰۵ - بهدنبال رأی نروژیان مبنی بر لغو این اتحاد - اسکار دوم سوئد ادعای خود را بر تاج نروژ رها کرد تا جدایی صلحآمیز این کشور میسر شود. به دنبال رد پذیرش تخت سلطنت نروژ از سوی یک شاهزاده سوئدی با مراجعه به آراء عمومی پرنس کارل دانمارکی، با لقب هاکون هفتم، پادشاه نروژ شد.
جنگ جهانی اولامپراتور آلمان ویلهلم دوم در سالهای قبل از جنگ جهانی اول اغلب از نروژ دیدن میکرد. درست قبل از شروع جنگ، او در یک سفر دریایی در نروژ بود. در اینجا او با پادشاه وقت در نروژ، هاکون هفتم دیده میشود.نروژ در جنگ جهانی اول بیطرف بود اما این جنگ خسارتهای سنگینی به صنعت کشتیرانی آن وارد کرد. در طول جنگ جهانی اول بخشهای زیادی از نیروهای مسلح نروژ برای نگهبانی از سیاست بیطرفی بسیج شدند. تمرکز این بسیج بیشتر رو به دریا داشت. از همان ابتدا، سیاست بیطرفی نروژ، تحت فشار آلمان و بریتانیا قرار گرفت و هنگامی که بریتانیا در پاییز سال ۱۹۱۴ محاصرهٔ آلمان را آغاز کرد؛ و آلمان با حملهٔ زیردریاییهایش به این محاصره پاسخ داد، نروژ مجبور شد روابط تجاری و سیاسی را با آلمان به حداقل برساند. در مقایسه با ناوگانهای تجاری و ماهیگیری، که در نتیجه عملیات جنگی طرفین متخاصم، متحمل خسارات قابل توجهی شدند، آسیب جدی متوجه نیروهای مسلح نشد. نیروی دریایی مجبور شد با تعدادی از قضایا که میتوانست به بحرانهای سیاسی و امنیتی تبدیل شود، مقابله کند. بازدید از کشتیهای خارجی، خنثی سازی مینهای جابجا شده و اقدامات جنگی در پس مرزهای آبی نروژ به تدریج عادی شد. در پاییز سال ۱۹۱۸، آبهای کارموی مین گذاری شد تا کشتیهای آلمانی نتوانند با عبور از آبهای نروژ موانع مین گذاری شده در دریای شمال را دور بزنند. در اواخر جنگ، نیروهای مسلح، مقادیر قابل توجهی سلاح از فرانسه و بریتانیا که از حملهٔ آلمان به نروژ بیم داشته و به توانایی نیروهای نروژ اطمینان نداشتند، دریافت کردند. این پیشدرآمدی بود برای آنچه ۲۵ سال بعد با شروع جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد.[۴]
جنگ جهانی دومسربازان آلمانی در ۹ ماه اوت سال ۱۹۴۰ میلادی به سمت خیابان کارل یوهانس در اسلو حرکت میکنند. قصر در پس زمینه، دانشگاه در سمت راست.نروژ در جنگ جهانی دوم نیز اعلام بیطرفی کرد ولی در سال ۱۹۴۰ به دست نیروهای آلمانی اشغال شد. آلمانها دولت دست نشاندهای به رهبری ویدکون کوئیسلینگ برپا کردند. نروژ طی سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ در اشغال آلمان بود و قسمتهای زیادی از کشور طی جنگ ویران شد. ساختمانها، کارخانهها و بخش عمده شهرها بمباران و با خاک یکسان شد. بیشتر اجناس کمیاب شدند و بسیاری از مردم دوران سختی را تجربه کردند.[۵]
در این دوره شاه و دولتمردان نروژی به شهر لندن در بریتانیا گریختند و مبارزه و مقاومت خود را در آنجا ادامه دادند. نروژ قبل از جنگ ناوگان بزرگی از کشتیهای تجاری در اختیار داشت. در طول سالهای جنگ، ۱۹۴۵–۱۹۴۰، بسیاری از این کشتیها به حمل و نقل کالا به کشورهایی که علیه آلمان میجنگیدند پرداختند. دولت نروژ در لندن این حمل و نقل را سازماندهی میکرد. حدود نیمی از این کشتیها هدف بمب یا اژدرهای دشمن قرار گرفتند. حدود ۴٫۰۰۰ ملوان نروژی در طول جنگ کشته شدند. مجموعاً ۱۰ هزار زن و مرد نروژی در جریان جنگ کشته شدند. تقریباً ۷۰۰ نفر از این افراد را یهودیانی تشکیل میدادند که به اردوگاههای کار اجباری در آلمان و لهستان فرستاده شدند.[۵]
در تاریخ هشتم ماه مه سال ۱۹۴۵، آلمان تسلیم و نروژ یک بار دیگر به کشوری آزاد تبدیل شد. حدود ۵۰٫۰۰۰ نروژی بعد از جنگ خائن به کشور شناخته شدند. آنها اعضای حزب سوسیالیست ملی نروژ، ناشیونال ساملینگ بودند که از نازیها جانبداری و با آنها همکاری کردند. بعد از جنگ، ۲۵ نفر به خاطر خیانت به کشور اعدام شدند.[۵]
بعد از سال ۱۹۴۵، بازسازی کشور شروع شد. این دوران بسیار پرمشغله بود. تولید و صادرات افزایش یافت و ناوگان تجاری کشور مجدداً ساخته شد و اقتصاد نروژ به تدریج بهبود یافت، گرچه تا اواخر دهه ۱۹۵۰ نیز هنوز برخی از کالاها سهمیهبندی بودند.[۶]
پس از جنگ جهانی دوم تاکنونسربازان انگلیسی در اسلو، ۱۳ ماه مه سال ۱۹۴۵ میلادی، چند روز پس از تسلیم آلمان در ۸ مه همان سالدر سال ۱۹۴۹ نروژ بیطرفی خود را ترک گفت و به ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) پیوست. کشف نفت و گاز از سواحل جنوبی نروژ واقع در دریای شمال در اواخر دههٔ ۶۰ میلادی اقتصاد نروژ را به یکباره متحول کرد. نروژ در سال ۱۹۷۲ با ورود به جامعهٔ اروپا موافقت نمود، ولی همهپرسی پیوستن نروژ به اتحادیه اروپا (۱۹۷۲) عضویت در آن را رد کرد (با رأی ۵۳٫۵٪ به ۴۶٫۵٪). در ۱۹۹۲ درخواست مجدد برای عضویت در اتحادیه اروپا به صورت انتخابات جدی درآمد. اما در همهپرسی ۲۸ نوامبر سال ۱۹۹۴ مردم نروژ پیوستن به اتحادیهٔ اروپا را رد کردند (۵۲٫۲٪ مخالف ۴۷٫۸٪ موافق).[۷][۸]
↑ "The Black Death in Norway". Ncbi.nlm.nih.gov. ۲۰۰۸-۱۲-۰۳. Retrieved 2009-03-08. ↑ "Black Death (pandemic)". Britannica.com. Retrieved 2011-07-23. ↑ Karen Larsen, A History of Norway p. 203. ↑ (Første verdenskrig)https://snl.no/Norsk_forsvarshistorie ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ [۱] بایگانیشده در ۱۶ ژوئن ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine: مقدمهای بر جامعه نروژ برای مهاجرین بزرگسال. بازدید: مه ۲۰۱۲. ↑ همان منبع. ↑ "1994: Norway votes 'no' to Europe" (به انگلیسی). BBC. Retrieved 13 January 2014. ↑ HITCHENS, PETER. "So why is Norway rich?" (به انگلیسی). Daily Mail. Retrieved 13 January 2014.