سنگ روزتا یا سنگ رَشید؛ سنگنبشتهای از دوران مصر باستان است که در پیشرفت معاصر و درک نوشتار هیروگلیف ابزاری سودمند بودهاست، سنگ روزتا یکی از مهمترین کشفیات دنیای باستانشناسی است که در موزه بریتانیا در شهر لندن، انگلستان قرار دارد.
تاریخ علمی، یا دست کم باستانشناسی علمی، زمانی آغاز شد که اروپای نوین در اواخر سدهٔ هجدهم، مصر را از نو کشف کرد؛ مصر، نخستین موضوع کاوشهای باستانشناسی شد و پس از آن تمدنهای باستانی دجله و فرات از زیر خاک بیرون آورده شدند.
در سال ۱۷۹۹ ناپلئون بناپارت ضمن یک لشکرکشی به مصر، گروه کوچکی از دانشمندان، زبان شناسان، عتیقه شناسان و هنرمندان را نیز به همراه خود برد. کشف تصادفی لوح روزتای مشهور، آنچه را که دانشمندان در پیاش بودند، یعنی کلید کشف خط ناخواندهٔ هیروگلیف مصری را در اختیارشان گذاشت.
روی این لوح، کتیبهای در سه بخش وجود داشت. یکی به یونانی که به راحتی خوانده شد، دومی به خط دموتیک (عامیانه) مصری، و سومی به خط هیروگلیف کاهنان. ناگهان این مسئله برای دانشمندان مطرح شد که هر سه بخش کتیبه به یک موضوع مربوط میشوند و اگر...ادامه مطلب
سنگ روزتا یا سنگ رَشید؛ سنگنبشتهای از دوران مصر باستان است که در پیشرفت معاصر و درک نوشتار هیروگلیف ابزاری سودمند بودهاست، سنگ روزتا یکی از مهمترین کشفیات دنیای باستانشناسی است که در موزه بریتانیا در شهر لندن، انگلستان قرار دارد.
تاریخ علمی، یا دست کم باستانشناسی علمی، زمانی آغاز شد که اروپای نوین در اواخر سدهٔ هجدهم، مصر را از نو کشف کرد؛ مصر، نخستین موضوع کاوشهای باستانشناسی شد و پس از آن تمدنهای باستانی دجله و فرات از زیر خاک بیرون آورده شدند.
در سال ۱۷۹۹ ناپلئون بناپارت ضمن یک لشکرکشی به مصر، گروه کوچکی از دانشمندان، زبان شناسان، عتیقه شناسان و هنرمندان را نیز به همراه خود برد. کشف تصادفی لوح روزتای مشهور، آنچه را که دانشمندان در پیاش بودند، یعنی کلید کشف خط ناخواندهٔ هیروگلیف مصری را در اختیارشان گذاشت.
روی این لوح، کتیبهای در سه بخش وجود داشت. یکی به یونانی که به راحتی خوانده شد، دومی به خط دموتیک (عامیانه) مصری، و سومی به خط هیروگلیف کاهنان. ناگهان این مسئله برای دانشمندان مطرح شد که هر سه بخش کتیبه به یک موضوع مربوط میشوند و اگر خط یونانی را کلید قرار دهند، خواهند توانست خط دو بخش دیگر را کشف کنند. پس از گذشت بیش از بیست سال و تلاشهای بینتیجهٔ فراوان، زبانشناس جوانی به نام ژان فرانسوا شامپولیون به این نتیجه رسید که هیروگلیفها، الفبای تصویر نگار نیستند، بلکه علائمی از یک زبان خاموش شدهاند (بقایای آن در زبان قبطی یافت میشود) که در همین اواخر با حروف الفبای یونانی نوشته میشدهاست. کشف شامپولیون او را به گونهای در مقام کریستف کلمبِ علمِ باستانشناسی و شاخهٔ خاصی از آن به نام مصرشناسی قرار داد. باستانشناسانی که کار شامپولیون را ادامه دادند، مانند: اوگوست ماریت و گاستون ماسپرو کوشیدند مجموعهٔ طبقهبندی شدهای تشکیل دهند و هنر مصری را از سوداگران عتیقهها نجات دهند. باستانشناسان و مصرشناسانی چون فلیند رزپتری، اسلوبهای حفاری را ابداع کردند و زمینه را برای پیریزی روشهای معتبر ارزیابی اطلاعات بهدست آمده دربارهٔ تمدن مصر آماده کردند.
افزودن دیدگاه جدید