Россия
روسیهﺯﺍ ﻪﻨﯿﻣﺯ روسیه
روسیه (به روسی: Россия، واجنویسی: راسیا) با نام رسمی فدراسیون روسیه (Российская Федерация، واجنویسی: راسیسکایا فدراتسیا) که در روسیه آر. اف (Рф) نیز خطاب میشود، پهناورترین کشور جهان است که در شمال اوراسیا قرار دارد. این کشور در آسیای شمالی و اروپای خاوری واقع است و با اقیانوس آرام شمالی، اقیانوس منجمد شمالی، دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک مرز آبی دارد. روسیه با ۱۴ کشور آسیایی و اروپایی مرز زمینی، و با کشورهای پیرامون دریای برینگ، دریای ژاپن، دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک مرز آبی دارد.
روسیه با ۱۷٬۰۹۸٬۲۴۲ کیلومتر مربع وسعت، عنوان پهناورترین کشور جهان را به خود اختصاص داده به گونه ای که اختلاف زمانی غربیترین منطقه تا شرقیترین نقطه روسیه در حدود ۹ ساعت هست. کشور کانادا که به عنوان دومین کشور پهناور جهان شناخته میشود، تنها مساحتی در حدود ۵۸ درصد مساحت روسیه را دارا میباشد. همچنین روسیه مساحتی بیشتر از یک دوم مساحت قاره آفریقا را در بر میگیرد. اما بیشتر مساحت روسیه را مناطق خالی از سکنه تشکیل میدهند. این کشور در عرضهای بال...ادامه مطلب
روسیه (به روسی: Россия، واجنویسی: راسیا) با نام رسمی فدراسیون روسیه (Российская Федерация، واجنویسی: راسیسکایا فدراتسیا) که در روسیه آر. اف (Рф) نیز خطاب میشود، پهناورترین کشور جهان است که در شمال اوراسیا قرار دارد. این کشور در آسیای شمالی و اروپای خاوری واقع است و با اقیانوس آرام شمالی، اقیانوس منجمد شمالی، دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک مرز آبی دارد. روسیه با ۱۴ کشور آسیایی و اروپایی مرز زمینی، و با کشورهای پیرامون دریای برینگ، دریای ژاپن، دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک مرز آبی دارد.
روسیه با ۱۷٬۰۹۸٬۲۴۲ کیلومتر مربع وسعت، عنوان پهناورترین کشور جهان را به خود اختصاص داده به گونه ای که اختلاف زمانی غربیترین منطقه تا شرقیترین نقطه روسیه در حدود ۹ ساعت هست. کشور کانادا که به عنوان دومین کشور پهناور جهان شناخته میشود، تنها مساحتی در حدود ۵۸ درصد مساحت روسیه را دارا میباشد. همچنین روسیه مساحتی بیشتر از یک دوم مساحت قاره آفریقا را در بر میگیرد. اما بیشتر مساحت روسیه را مناطق خالی از سکنه تشکیل میدهند. این کشور در عرضهای بالای جغرافیایی واقع شده و بیشتر مناطق کشور سردسیر است. به همین سبب، در بیشتر مناطق روسیه (به ویژه سرزمین بزرگ سیبری) شرایط کشاورزی فراهم نیست. واژه روسیه یک واژه اصیل روسی است و به معنای سرزمینی است که انسانهای روس زبان در آنجا زیاد زندگی میکنند. میتوان گفت ریشه واژه روسیه از روس است و این واژه در زمانهای قدیم از واژه روس گرفته شدهاست.
پیش از این شوروی سابق ۲۲٬۴۰۲٬۲۰۰ کیلومتر مربع وسعت داشته که روسیه حدود ۷۷ درصد آن را تشکیل میدادهاست و باقی مانده آن که شامل ۵٬۳۲۶٬۸۰۰ کیلومتر مربع بوده در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به ۱۴ کشور مستقل تبدیل شدهاست؛ که این میزان، وسعتی در حدود ۲۳ درصد خاک شوروی سابق را تشکیل میدادهاست. روسیه به دو بخش روسیه اروپایی و روسیه آسیایی تقسیم میشود. بخشی از روسیه که در قاره اروپا قرار دارد وسعتی در حدود ۴ میلیون کیلومتر مربع را به خود اختصاص داده و مساحتی در حدود ۲۴ درصد وسعت روسیه را شامل میشود ۷۷ درصد از جمعیت ۱۴۵ میلیون نفری روسیه در بخش اروپایی روسیه زندگی میکنند. پایتخت روسیه شهر مسکو است که در باختر و بخش اروپایی کشور قرار دارد و جمعیت آن ۱۲٬۴۰۴٬۰۰۰ نفر است.
روسیه با حدود ۱۴۵٬۹۲۶٬۰۰۰ نفر جمعیت نهمین کشور پرجمعیت دنیاست. تراکم جمعیت روسیه ۸٫۵۶ نفر در هر کیلومتر مربع است که از پایینترین نرخهای تراکم جمعیت در جهان به حساب میآید. همچنین، نرخ رشد جمعیت در این کشور اندکی زیر صفر است. بیشتر جمعیت روسیه در غرب این کشور (بخش اروپایی) زندگی میکنند. بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۰، حدود ۸۱ درصد از مردم این کشور از قومیت روس اند. در مجموع ۱۶۰ گروه قومی در این کشور سکونت دارند. تاتارها ۳٫۹ درصد جمعیت روسیه را تشکیل میدهند و بزرگترین اقلیت قومی این کشور محسوب میشوند. اقوام اوکراینی، چوواش، باشقیر، داغی، چچنی، و ارمنی نیز هر یک بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارند و آوارهای قفقازی، بلاروسیها، آسیها، آذربایجانیها و قزاقها، تالش از دیگر اقوام پرجمعیت روسیه اند.
زبان رسمی روسیه، زبان روسی است؛ ولی ۲۷ زبان رسمی دیگر نیز در جمهوریها و مناطق خودگردان این کشور وجود دارد. روسیه کشوری فدرال با تقسیمات کشوری پیچیدهای است که شامل ۸۳ واحد فدرال از جمله ۲۱ جمهوری خودگردان میشود. روسیه فرهنگ پرباری دارد و نویسندگان سرشناسی همچون تولستوی و داستایوفسکی را پروراندهاست.
روسیه تا پیش از قرن هجدهم یک حکومت نه چندان نیرومند در خاور اروپا بود و چندان پهناور نبود. تا اینکه در آغاز سده ۱۸ میلادی و با اصلاحاتی که تزار پتر کبیر انجام داد، این کشور به یک امپراتوری پهناور و نیرومند بدل شد. در اکتبر سال ۱۹۱۷ انقلاب کمونیستی در این کشور رخ داد و نام کشور به «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» تغییر یافت. روسیه، با عنوان جمهوری فدراتیو روسیه شوروی، مهمترین و بزرگترین جمهوری در اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) شوروی پس از جنگ سردی طولانی با غرب فروپاشید و فدراسیون روسیه و دوازده جمهوری دیگر جانشین آن شدند.
تاریخ روسیه را میتوان به دوره باستان قبل از ۸۲۰ میلادی، دولت روسیه قدیم (۱۲۴۰–۸۶۲)، دوک نشین بزرگ ولادیمیر (۱۳۸۹–۱۱۵۷)، حکومت مسکو (۱۵۴۷–۱۲۶۳)، پادشاهی روسیه؛ تزارها (۱۷۲۱–۱۵۴۷)، امپراتوری روسیه (۱۹۱۷–۱۷۲۱)، اتحاد جمهوریهای سوسیالیست شوروی (۱۹۹۱–۱۹۱۷) و فدراسیون روسیه؛ از فروپاشی شوروی تاکنون تقسیم کرد. فدراسیون روسیه دراین دورهها، فرازونشیبهای بسیاری را تجربه کرده، آشوبها، قیامها و حکومتهای مختلفی را به خود دیده و همواره مورد توجه امپراطوران و جنگاوران تاریخ؛ از مغولها تا ناپلئون بناپارت؛ امپراتور فرانسه و هیتلر؛ رهبر آلمان نازی، بودهاست. این سرزمین در طول تاریخ خود بخشهایی از کشورهای مختلف از جمله شمال ایران در زمان امپراتوری و مناطقی از اطراف دریای بالتیک پس از جنگ جهانی دوم در دوره شوروی را به وسعت جغرافیاییاش افزودهاست. رهبران شوروی به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، قدرت زیادی پیدا کرده و با همکاری برخی کشورها، بلوک شرق را در مقابل بلوک غرب تا سال ۱۹۹۰ میلادی، کنترل کردند. در این زمان بود که پس از حدود ۷۰ سال، نظام کمونیستی قدرت سابق خود را از دست داد و فروپاشید. فدراسیون روسیه، بزرگترین و مهمترین کشور باقیمانده از این فروپاشیست و جانشین شوروی در سازمانهای مختلف بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد شد. روسیه دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. این کشور ۷۶ درصد از خاک و ۶۶ درصد از جمعیت اتحاد جماهیر شوروی سابق را به خود اختصاص دادهاست. طی سالهای پس از فروپاشی شوروی که روسیه جدید شکل گرفته، نظام انتخاباتی چند حزبی همانند کشورهای غربی در آن ایجاد شدهاست. برخلاف دوران کمونیستی که مالکیت شخصی تقریباً وجود نداشت، اکنون مسکو؛ پایتخت یکی از شهرهای جهان با جمعیت بسیارِ میلیاردرها محسوب میشود.
واحد پول روسیه روبل است. روسیه با تولید ناخالص داخلی ۱٫۵۷۸ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۷ هشتمین اقتصاد بزرگ جهان (ششمین بر مبنای قدرت برابری خرید) بودهاست. این کشور پس از فروپاشی شوروی به اقتصاد بازار روی آوردهاست و به منابع طبیعی عظیم خود متکی است. درآمد سرانهٔ این کشور در سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۸ هزار دلار (بر مبنای قدرت برابری خرید) که این کشور را در رتبه پنجاه و هفتم دنیا مینشاند. این کشور یکی از پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل، عضو، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری شانگهای و کشورهای مستقل همسود است.
ولادیمیر پوتین Влади́мир Влади́мирович Пу́тин متولد ۷ اکتبر ۱۹۵۲ از ۷ می ۲۰۱۲ رئیس دولت، ضامن قانون اساسی، حقوق و آزادیهای شهروندان روسیه است. و پس از استعفای دمیتری مدودف Дмитрий Анатольевич Медведев متولد ۱۴ سپتامبر ۱۹۶۵، از ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰ میخائیل میشوستین Михаил Владимирович Мишустин متولد ۳ مارس ۱۹۶۶ نخستوزیر روسیه میباشد. سیاست کنونی روسیه، همکاری و عدم تنش با غرب و تلاش برای یکپارچگی و همبستگی مردمان این کشور است؛ اما به خاطر گسترش ناتو به شرق و پس از درگیری با گرجستان بر سر اوستیای جنوبی و الحاق کریمه به خاک خود، روابط روسیه و غرب به تیرگی گراییدهاست.
ﺩﺭﻮﻣ ﺭﺩ ﺮﺘﺸﯿﺑ روسیه
- ﻝﻮﭘ ﺪﺣﺍﻭ روبل روسیه
- ﯽﻣﻮﺑ ﻢﺳﺍ Россия
- ﺱﺎﻤﺗ ﺪﮐ +7
- ﯽﺘﻧﺮﺘﻨﯾﺍ ﻪﻨﻣﺍﺩ .ru
- Speed limit 90
- Mains voltage 220V/50Hz
- Democracy index 3.31
- ﺖﯿﻌﻤﺟ 137550949
- ﻩﺯﻮﺣ 17075400
- ﯽﮔﺪﻨﻧﺍﺭ ﺖﻤﺳ right
تاریخ روسیه به سده چهاردهم میلادی بازمیگردد که قلمرو پادشاهی تجاری مسکو به عنوان بازیگر اصلی در بین چندین منطقه کوچکتر مشابه مطرح شد. ایوان چهارم، معروف به ایوان مخوف، نخستین حاکم مسکو بود که خود را تزار نامید. در سده هفدهم رومانفها به حکومت روسیه دست یافتند و تا سیصد سال بر این کشور حکومت کردند. پتر کبیر و کاترین کبیر از بنامترین این پادشاهان بودند که جنگها و اصلاحات زیادی را در جهت مدرن سازی این کشور پیاده کردند و با اقدامات بزرگشان روسیه را به ابرقدرت اوراسیا تبدیل کردند.
...ادامه مطلبتاریخ روسیه به سده چهاردهم میلادی بازمیگردد که قلمرو پادشاهی تجاری مسکو به عنوان بازیگر اصلی در بین چندین منطقه کوچکتر مشابه مطرح شد. ایوان چهارم، معروف به ایوان مخوف، نخستین حاکم مسکو بود که خود را تزار نامید. در سده هفدهم رومانفها به حکومت روسیه دست یافتند و تا سیصد سال بر این کشور حکومت کردند. پتر کبیر و کاترین کبیر از بنامترین این پادشاهان بودند که جنگها و اصلاحات زیادی را در جهت مدرن سازی این کشور پیاده کردند و با اقدامات بزرگشان روسیه را به ابرقدرت اوراسیا تبدیل کردند.
در اوایل سده بیستم، نارضایتیهای عمیق در میان بخشهای مختلف جامعه روسیه به اعتراضات گستردهای در این کشور انجامید. در شرایطی که حاکمان کشور نسبت به درد و رنج تودههای مردم بیتفاوت به نظر میرسیدند، جریانهای سیاسی رادیکال در کشور نیرو گرفتند. رخداد معروف به دوشنبه خونین در سال ۱۹۰۵، شکست از ژاپن در جنگ ۱۹۰۵ و شکستهای این کشور در جنگ جهانی اول به این نارضایتیها بسیار دامن زد. با آغاز جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ میلادی، حکومت تزاری در پی آن بود که سیاستهای توسعه طلبانه خود را تعقیب کند و در عین حال شورشهای داخلی را به بهانه وقوع جنگ خاموش نماید. تلاشهای روسیه برای توسعه اراضی خود متوجه دو منطقه بالکان و تنگههای بسفور و داردانل بود؛ چراکه بخش بزرگی از صادرات روسیه به ویژه غلات از این تنگهها میگذشتند. سیاستمداران و نیروی دریایی روسیه به خوبی از سلطه آلمان بر عثمانی مطلع بودند و آن را برای منافع اقتصادی روسیه زیان آور میدانستند. ضعف درونی حکومت تزاری و الحاق این تنگهها به روسیه از راه جنگ امکانپذیر نبود از این رو دولت تزار به اتحاد فرانسه و انگلستان پیوست تا بتواند از این طریق بر تنگهها مسلط شود. بدین ترتیب روسیه وارد جنگ شد. طبقات حاکم میپنداشتند در این جنگ احساسات وطن پرستانه کارگران و قشرهای ضعیف جامعه بر احساسات انقلابی آنان چیره خواهد شد و این خود میتواند روسیه را احیا کند. اما روسیه تحمل یک جنگ بزرگ را نداشت و نیروهای آلمانی و اتریشی به راحتی واحدهای روسی را درهم شکستند. هرج و مرج اقتصادی شدیدتر شد و بحران سوخت بروز نمود. جنگ بر کشاورزی نیز اثر گذاشت و قطع صادرات غله نتوانست اثرات زیان بار کمبود مواد غذایی را جبران کند. فقر و تیرهروزی به مرور افزایش یافت و این امر به شورشها و اعتصابات کارگران دامن زد. شکستهای ارتش روسیه نیز به این وضعیت دامن میزد. از سال ۱۹۱۶ با تضعیف حکومت تزارها روند اعتراضات مردمی در نواحی مختلف روسیه تشدید شد و در پتروگراد، مسکو و دیگر شهرهای روسیه نیز احزاب انقلابی و دهقانان و کارگران شرایط سرنگونی تزار را فراهم آوردند. با استعفای تزار نیکلای دوم در مارس ۱۹۱۷ میلادی حکومت تزاری عملاً سرنگون به نظر میرسید.[۱] پس از آن دولت موقت روی کار آمد. الکساندر فیودورویچ کرنسکی Алекса́ндр Фёдорович Ке́ренский چهره برجسته این دولت محسوب میشد که در مقام وزارت دادگستری و با تعقیب و مجازات متهمین به فساد و جنایات گذشته، شهرت پیدا کرده بود. در نیمه ماه مارس ۱۹۱۷ تبعیدیان و فراریان روسی از چهار گوشه جهان؛ از اروپا و آمریکا تا سیبری، به سوی پتروگراد سرازیر شدند. از میان هزاران نفری که در بهار ۱۹۱۷ به روسیه بازگشتند، از هر گروه و طبقه ای؛ از انقلابیون قدیمی و سوسیالیستها و لیبرالها گرفته تا روشنفکران و دانشجویان همگی به کشور بازگشتند. گرچه تا ورود لنین به پتروگراد در ۱۶ آوریل ۱۹۱۷، خطری جدی دولت موقت را تهدید نمیکرد. لنین با تجاربی که در سالهای فرار و تبعید اندوخته بود و شیوه خاصی که در مبارزات سیاسی داشت، توانست طی مدتی کمتر از هفت ماه مسیر انقلاب روسیه را تغییر دهد و با براه انداختن انقلاب دومی که به انقلاب بلشویکی شهرت یافت، مسیر تاریخ روسیه را عوض کند.[۲]
نخستین سالهای حکومت لنین با جنگ داخلی علیه حامیان سلطنت همراه بود و پس از مدتی رقابت برای جانشینی لنین شدت گرفت. وی در سال ۱۹۲۴ درگذشت و استالین در سال ۱۹۲۹ به رهبری بلامنازع حزب کمونیست شوروی دست یافت. سیاستهای استالین به صنعتیسازی سریع کشور انجامید اما حکومت او با حجم غیرمنتظرهای از پاکسازیهای سیاسی، تبعیدهای دستهجمعی و حبس و زندان همراه بود. در ژوئن ۱۹۴۱، آلمان به شوروی یورش برد و جنگی چهارساله درگرفت که ۲۷ میلیون شهروند شوروی در آن جان باختند. روسیه در جنگ جهانی دوم پیروز شد و کنترل سیاسی بیشتر قلمرو اروپای شرقی و مرکزی را برای خود تضمین کرد. استالین تا زمان مرگش در سال ۱۹۵۳ در مسند قدرت باقی ماند. در این دوران حزب کمونیست با استفاده از دستگاه امنیتی عظیم خود بر تمام جنبههای زندگی اجتماعی جامعه تسلط یافت و شوروی با پرداخت بهایی گزاف از حیات انسانها به یک ابرقدرت صنعتی و نظامی بدل شد.
خروشچف جانشین استالین تلاش کرد تا جنبههای بیرحمانه حکومت استالین را افشا کرده، و در عین حال، بخشهای کلیدی حکومت کمونیستی را حفظ کند. وی سانسور را در جامعه کاهش داده و سیاست خارجی همزیستی مسالمتآمیز با غرب را در پیش گرفت، اما با سرکوب قیام سال ۱۹۵۶ مجارستان، سلطه شوروی بر دولتهای دستنشانده این کشور ادامه یافت. با این حال، دستگاه حزبی اعتماد خود را به وی از دست داده و اعتبار خروشچف در پی نحوه رویارویی او با بحران موشکی ۱۹۶۲ کوبا کاهش یافت. خروشچف در سال ۱۹۶۴ در یک کودتای حزبی برکنار شد. در دوران برژنف جانشین خروشچف، شرایط زندگی برای تودههای مردم پیشبینی پذیرتر و مناسبتر شد اما سرکوب سیاسی ادامه یافت. با این حال، با توجه به کاهش رشد اقتصادی و سر برآوردن مشکلات اجتماعی دوران برژنف به «عصر رکود» نامبردار شد. از سال ۱۹۷۹، شوروی در جنگی دراز و خونبار در افغانستان درگیر شد. یک نسل کامل قربانی جنگ شوروی در افغانستان شدند.[۳]
↑ کوریاکوف، میخاییل، تاریخ گویای انقلاب اکتبر، ترجمه فتح اله دیدهبان، انتشارات کتابخانه فروردین، ۱۳۶۸، ص ۱۲۱ ↑ طلوعی، محمود، از لنین تا پوتین، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۶۸، ص۶۱–۶۰، شابک: ۱-۹۴-۵۶۰۹-۹۶۴ ↑ Russia - History Foreign and Commonwealth Office