Sverige
سوئدﺯﺍ ﻪﻨﯿﻣﺯ سوئد
سوئد یا سویدن (به سوئدی: Sverige، تلفظ: تلفظ [ˈsvæ̌rjɛ] ( گوش دهید)) پیشتر با نام پادشاهی سوئد (به سوئدی: Konungariket Sverige) کشوری است در شمال اروپا در شبهجزیره اسکاندیناوی. از غرب با کشور نروژ، از شمال شرق با کشور فنلاند، از شرق با خلیج بوتنی، از جنوب شرقی با دریای بالتیک و از جنوب غربی با کشور دانمارک همسایه است. پایتخت و بزرگترین شهر این کشور استکهلم است.
نام این کشور در سوئدی، سوَریه/به سوئدی[Sverige]است ولی در فارسی ایران از نامش در فرانسوی (Suède، سوئِد)، در فارسی افغانستان از نامش در انگلیسی (Sweden، سوِدِن) و در فارسی تاجیکستان از نامش در روسی (Швеция، شوِتسیَه) گرفته شدهاست.
سوئد با مساحت ۴۵۰٬۲۹۵ کیلومتر مربع، کمابیش اندازهٔ عراق و چهارمین کشور بزرگ اروپا (پنجمین کشور بزرگ اروپا با احتساب بخش اروپایی روسیه) از نظر مساحت است. جمعیت سوئد ب...ادامه مطلب
سوئد یا سویدن (به سوئدی: Sverige، تلفظ: تلفظ [ˈsvæ̌rjɛ] ( گوش دهید)) پیشتر با نام پادشاهی سوئد (به سوئدی: Konungariket Sverige) کشوری است در شمال اروپا در شبهجزیره اسکاندیناوی. از غرب با کشور نروژ، از شمال شرق با کشور فنلاند، از شرق با خلیج بوتنی، از جنوب شرقی با دریای بالتیک و از جنوب غربی با کشور دانمارک همسایه است. پایتخت و بزرگترین شهر این کشور استکهلم است.
نام این کشور در سوئدی، سوَریه/به سوئدی[Sverige]است ولی در فارسی ایران از نامش در فرانسوی (Suède، سوئِد)، در فارسی افغانستان از نامش در انگلیسی (Sweden، سوِدِن) و در فارسی تاجیکستان از نامش در روسی (Швеция، شوِتسیَه) گرفته شدهاست.
سوئد با مساحت ۴۵۰٬۲۹۵ کیلومتر مربع، کمابیش اندازهٔ عراق و چهارمین کشور بزرگ اروپا (پنجمین کشور بزرگ اروپا با احتساب بخش اروپایی روسیه) از نظر مساحت است. جمعیت سوئد بیش از ۱۰ میلیون نفر است که تقریباً ۷٫۹ میلیون نفر آن را افرادی که در کشور سوئد به دنیا آمدهاند تشکیل میدهند. این کشور با تعداد ۲۱ نفر در هر کیلومتر مربع تراکم جمعیت پایینی دارد و بیشتر این جمعیت نیز در جنوب سوئد مستقر هستند. همچنین بیش از ۸۵٪ مردم سوئد در ناحیه شهری زندگی میکنند.
حکومت کشور سوئد پادشاهی مشروطه است و دولت در آن به شکل پارلمانی اداره میشود. پادشاه در این کشور مقامی تشریفاتی است و کشور را نخستوزیر اداره میکند. پس از پایان جنگ سرد، سوئد در تاریخ ۱ ژوئن ۱۹۹۵ به کشورهای عضو ناتو پیوست اما بعدها همانند کاری که در قبال منطقه یورو کردند، با یک رفراندوم از ناتو خارج شدند. سوئد همچنین عضو سازمان ملل متحد، شورای اروپا، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، شورای نوردیک و مدل نوردیک است. سوئد هشتمین سرانهٔ تولید ناخالص داخلی را در جهان دارا است و جایگاه خوبی در جنبههای گوناگون ملی مانند مردمسالاری، کیفیت زندگی، آزادی، بهداشت، آموزش، اختلاف طبقاتی، رفاه و توسعه انسانی دارد.
ﺩﺭﻮﻣ ﺭﺩ ﺮﺘﺸﯿﺑ سوئد
- ﻝﻮﭘ ﺪﺣﺍﻭ کرون سوئد
- ﯽﻣﻮﺑ ﻢﺳﺍ Sverige
- ﺱﺎﻤﺗ ﺪﮐ +46
- ﯽﺘﻧﺮﺘﻨﯾﺍ ﻪﻨﻣﺍﺩ .se
- Mains voltage 230V/50Hz
- Democracy index 9.26
- ﺖﯿﻌﻤﺟ 10551707
- ﻩﺯﻮﺣ 447425
- ﯽﮔﺪﻨﻧﺍﺭ ﺖﻤﺳ right
قدیمیترین نوشتهها حکایت از قومی نیرومند به نام آسورها در این سرزمین مینماید، این قوم به دارا و فقیر تقسیم شده بودند و روسا و سرکردگان آن به ثروت خود اتکا داشتند. اسورها از شاه یگانهای به سیستم شاه – کاهنی پیروی میکردند و به پادشاه به چشم یک روحانی بزرگ نگاه میکردند و قدرتشان به ویژه به سازمان نیروی دریائی آنها بستگی داشت.[نیازمند منبع]
انسان از ۱۵۰۰۰ سال پیش در شبهجزیره اسکاندیناوی میزیستهاست. نمادهای سنگی بهجامانده از عصر حجر نشانگر زندگی انسان یکجانشین در این منطقه است که با شکار، ماهیگیری و جمعآوری گیاهان زندگی میکردند. در عصر برنز ساکنان اسکاندیناوی به تجارت با دیگر بخشهای اروپا روی آوردند. در عصر آهن آبوهوا سردتر شد و اثر منفی بر زندگی ساکنان سوئد گذاشت. در این دوره جامعه طبقهای نمود بیشتری پیدا کرد و ارتباطات با بخشهای دیگر اروپا از جمله امپراتوری روم عمیقتر شد.[۱]
وایکینگهاعصر وایکینگ سوئدی تقریباً از قرن هشتم تا قرن یازدهم ادامه داشت. وایکینگهای سوئدی و گوتار عمدتاً به شرق و جنوب سفر میکردند و به فنلاند، استونی، کشورهای بالتیک، روسیه، بلاروس، اوکراین، دریای سیاه و حتی تا بغداد میرفتند. مسیرهای آنها از دنیپر به سمت جنوب به قسطنطنیه میگذرد و در آنجا حملات متعددی انجام میدهند. امپراتور بیزانس، تئوفیلوس، متوجه مهارتهای فوقالعاده آنها در جنگ شد و از آنها دعوت کرد تا به عنوان محافظ شخصی خود، معروف به گارد وارنگی، خدمت کنند. وایکینگهای سوئدی، به نام روس، پدران روس کیوان هستند. سیاح عرب ابن فضلان این وایکینگها را توصیف میکند و میگوید:
...ادامه مطلبخلاصهقدیمیترین نوشتهها حکایت از قومی نیرومند به نام آسورها در این سرزمین مینماید، این قوم به دارا و فقیر تقسیم شده بودند و روسا و سرکردگان آن به ثروت خود اتکا داشتند. اسورها از شاه یگانهای به سیستم شاه – کاهنی پیروی میکردند و به پادشاه به چشم یک روحانی بزرگ نگاه میکردند و قدرتشان به ویژه به سازمان نیروی دریائی آنها بستگی داشت.[نیازمند منبع]
انسان از ۱۵۰۰۰ سال پیش در شبهجزیره اسکاندیناوی میزیستهاست. نمادهای سنگی بهجامانده از عصر حجر نشانگر زندگی انسان یکجانشین در این منطقه است که با شکار، ماهیگیری و جمعآوری گیاهان زندگی میکردند. در عصر برنز ساکنان اسکاندیناوی به تجارت با دیگر بخشهای اروپا روی آوردند. در عصر آهن آبوهوا سردتر شد و اثر منفی بر زندگی ساکنان سوئد گذاشت. در این دوره جامعه طبقهای نمود بیشتری پیدا کرد و ارتباطات با بخشهای دیگر اروپا از جمله امپراتوری روم عمیقتر شد.[۱]
وایکینگهاعصر وایکینگ سوئدی تقریباً از قرن هشتم تا قرن یازدهم ادامه داشت. وایکینگهای سوئدی و گوتار عمدتاً به شرق و جنوب سفر میکردند و به فنلاند، استونی، کشورهای بالتیک، روسیه، بلاروس، اوکراین، دریای سیاه و حتی تا بغداد میرفتند. مسیرهای آنها از دنیپر به سمت جنوب به قسطنطنیه میگذرد و در آنجا حملات متعددی انجام میدهند. امپراتور بیزانس، تئوفیلوس، متوجه مهارتهای فوقالعاده آنها در جنگ شد و از آنها دعوت کرد تا به عنوان محافظ شخصی خود، معروف به گارد وارنگی، خدمت کنند. وایکینگهای سوئدی، به نام روس، پدران روس کیوان هستند. سیاح عرب ابن فضلان این وایکینگها را توصیف میکند و میگوید:
من روسها را دیدم که در سفرهای تجاری خود میآمدند و در کنار ایتیل اردو میزدند. من هرگز نمونههای فیزیکی کاملتری ندیدهام، بلندتر از درخت خرما، بلوند و سرخرنگ. آنها نه تنپوش میپوشند و نه کتانی، بلکه مردان جامه ای میپوشند که یک طرف بدن را میپوشاند و دستی را آزاد میگذارد. هر مردی یک تبر، یک شمشیر و یک چاقو دارد و هر یک را همیشه در کنار خود نگه میدارد. شمشیرها پهن و شیاردار، از نوع فرانکی است.
اقدامات این وایکینگهای سوئدی در بسیاری از سنگهای روناس در سوئد، مانند سنگهای یونانی و سنگهای وارنجی به یادگار گذاشته میشود. همچنین مشارکت قابل توجهی در اکسپدیشنهای غرب وجود داشت که بر روی سنگهایی مانند سنگهای انگلستان به یادگار میآمدند. به نظر میرسد آخرین اکتشاف بزرگ وایکینگ سوئدی، اکسپدیشن نگونبخت اینگوار سفر دور به سرکلند، منطقه جنوب شرقی دریای خزر باشد. از اعضای آن بر روی سنگهای اینگوار یاد میشود که در هیچکدام از بازماندهای ذکر نشدهاست. اینکه چه اتفاقی برای خدمه افتادهاست مشخص نیست، اما گمان میرود که آنها بر اثر بیماری جان خود را از دست دادهاند.
پس از وایکینگها، تاریخ سوئد را میتوان به دورانهای زیر تقسیم کرد:
وایکینگها ۱۰۵۰ – ۸۰۰ میلادی پیش از سدههای میانه ۱۲۵۰–۱۰۰۰ میلادی سدههای ۱۳۸۹–۱۲۵۰ میلادی عصر یکپارچگی ۱۵۲۰–۱۳۸۹ میلادی عصر واسا ۱۶۱۱–۱۵۲۰ میلادی عصر ابرقدرتها ۱۷۱۸–۱۶۱۱ میلادی عصر آزادی ۱۷۷۲–۱۷۱۸ میلادی عصر گوستاو ۱۸۰۹–۱۷۷۲ میلادی عصر آخرین بازسازی ۱۸۶۶–۱۸۰۹ میلادی عصر گسترش صنعتی ۱۹۱۸–۱۸۶۶ میلادی عصر دموکراسی ۱۹۳۹–۱۹۱۸ میلادی و جنگ جهانی دوم به بعدسده دهم میلادیدر حدود سالهای ۱۰۰۰ میلادی سوئد سازمانی کاملاً ساده داشت، سازمانی که از مدتها قبل آن را حفظ کرده بود، کشور در وجود شاه تشخص مییافت، اما در عین حال پادشاه بر پایه آداب و سنن و برخی قوانین و مقررات سلطنت مینمود و موظف به رعایت آنها بود. سرزمین سوئد از ایالتهای گوناگونی تشکیل میشد که این ایالتها با هم پیوندهایی داشتند، در امور داخلی این ایالات خودمختار بودند. در سطح کشوری مجمع همگانی بنام تینگس (Tings) وجود داشت که موارد خاصی مانند جنگ و صلح وظیفه اصلی آن بوده و تعیین انواع مالیات و میزان آن کار بعدی آن را تشکیل میداد، تصویب و اجرای قوانین و احکام قضائی و حقوقی نیز در وظایف تینگس قرار میگرفت. پادشاه علاوه بر مقام سلطنت مقامی روحانی نیز داشت، این مقام از طرف تینگس به پادشاه تفویض میشد، مقام روحانیت شاه تا زمان مسیحیت ادامه پیدا کرد ولی در قرون وسطی این نظام به هم ریخت و شاه قدرت کامل را به خود اختصاص داد.
سده دوازدهم
در قرون وسطی، با ورود مسیحیت به سوئد مناقشات و درگیریهای دامنهداری میان پیروان مسیحیت و طرفداران آئینهای سنتی آغاز شد، نمونهای از نتیجههای این درگیریها اخراج اینگه پادشاه وقت از مجمع تینگس توسط تودههای خشمگین ملت بود، یکی از نزدیکان اینگه تعهد نمود که با انجام مراسم قربانی برای خدایان آنها را به سر مهر آورد و با این تعهد به جانشینی اینکه برگزیده شد.در اوایل سده دوازدهم پادشاهی به نام اسورکر به سلطنت رسید، وی فردی مسیحی از فرقه گریگوریان بود، بر پایه دستورها این فرقه کلیسا قدرتی مافوق مردم و قوانین داشت، اسورکر در یک بامداد نوئل وقتی برای ادای نماز به کلیسا میرفت به وسیلهٔ یکی از خدمتکارانش به قتل رسید، پس از او اریک یدوارسون به سلطنت رسید وی دودمانی را بنیان گذاشت که به سلسله اریک معروف میباشند، سیمای تاریخی اریک با افسانه و مذهب درآمیخته، هر کار نیکی که انجام میشد به او نسبت داده میشد، اریک در روز معراج مسیح توسط یک شاهزاده دانمارکی به قتل رسید و به لقب شهید معروف شد.
در دوران سلطنت کنوت، پسر اریک، ارتباط ویژهای میان دو کشور آلمان و سوئد برقرار شد، این ارتباط با ورود عدهای از معدنچیان آلمانی که کنوت فعالیت آنها را برای صنعتی کردن کشور لازم میدانست آغاز شد، این معدنچیان پیشروان صنعتی شدن کشور سوئد شدند.
بعد از کنوت یکی از مشاوران او به نام بیریر یارل به سلطنت رسید، نخستین اقدام بیریر ایجاد وحدت سراسری کشور بود، وی پادشاهی بود قانونگذار، از قوانین این پادشاه میتوان از قوانین مربوط به خانواده، قوانین مربوط به کلیسا، قوانین ارث (بر پایه یکی از مواد این قانون دختران یک دوم پسران میتوانستند ارث ببرند) نام برد. بیریر یارل بانی شهر استکهلم و چند شهر دیگر در سوئد است.[۲]
↑ «Från stenålder till nutid». Arkeologerna. دریافتشده در ۲۵ اوت ۲۰۲۰. ↑ Lindstedt، Urban. «Riksbyggaren Birger Jarls blodiga väg till makten». Historia Nu. دریافتشده در ۲۵ اوت ۲۰۲۰.